الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

ماهک من ......

این روزهای من و تو ....

1392/8/10 19:35
864 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر مهربون و شیرین زبونم که هر چی از شیرین زبونیت بگم بازم کمه عزیزم

این روزها حسابی وقتم با تو پر شد عزیزم جوری  که دیگه خودمو فراموش کردم اول از همه قرار شد دیگه کالسکه رو کنار بذاریم و این برای من واقعا سخته اما وقتی یه تصمیمی بگیرم دیگه تمومه و باید اون کارو انجام بدیم و اول به خودت گفتم مامان جون حالا شما کاملا میتونی راه بری و اگه کالسکه نباشه ما میتونیم با هم کتابخونه بریم و خیلی جاهای دیگه و تو گفتی باشه مامانی اما هر جا خسته شدم منو بغل کن باشههههههههه ...چند روز اول هر غروب میرفتیم سه چرخه سواری که عاشق سه چرخت شدیو گفتی بریم تو خیابون و با هم رفتیم و دیدم داری خودت رکاب میزنی و چقدر خوشحالی که میتونی رکاب بزنی و منم حسابی تشویقت میکردم و اصلا حواسم به شلوغی اطرافم نبود که دارن مارو نگاه میکنن و همینطور تشویقت میکردم و این باعث شد خیلی از روزها میرفتیم سه چرخه سواری و چند بارم پیاده رفتیم اولش که دستمو میگرفتی و راه میرفتیم از ابرها برات میگفتم از درختها و از ماشینها و برای اینکه خسته نشی سنگهای پیاده رو  و با هم میشمردیم و تو هم خوشت میومد و بعد مامان بیا مسابقه هر کی زودتر برسه به کتابخونه و منم مجبور به دوئیدن تا تو شاد باشی و خمیشه هم تو برنده میشیو داد میزنی من پرنده شدم پرنده پرنده لبهات داره میخنده ...و میریم کتابخونه و موقع برگشت نایلون خریدو کشون کشون با خودت میکشی و یهو میشینیو میگی من خسته شدم منو بقل کن و منم مجبورم بغلت کنم و میگم الیسا جونم اگه نیای پایین من دستم درد میگره اونوقت باید برم دکتر تا خوبش کنه و تو: مامان یعنی خون میاد ؟؟؟؟(خیلی از خون میترسی خیلی )نه عزیزم شاید با یه آمپول مشکلم حل بشه وتو:  دستاتو حلقه میکنی دور گردنم و محکم فشار میدیو میگی نه مامان جون تو رو نزنن منو جای تو آمپول بزنن (با اون زبونت ) پس میای پایین ؟؟ نه دیگه من خسته میشم اما دیگه راهی نمونده یه کم طاخت (طاقت ) بیاری دیگه رسیدیم .... تازه چون خیلی اسکوتر دوست داری بهت قول دادم وقتی کامل راه بریو هی بقل نیای برات اسکوتر میگیرم و تا یه قدم راه میری میگی مامان ببین چه خوب راه میرم فکر نمیکنی وقتشه ؟؟؟ اینم از راه رفتن عسلی خانم .

دختر نازم عاشق موهای بلندی و هر روز بهم میگی چی بخورم تا موهام برسه به زمین ؟ مامان خوشبحالت ! چرا عزیزم ؟ آخه موهای تو بلندتر از منه ...

 

عاشق بازیو خنده هستی و تا چشمهات باز میشن شروع میکنی به بازیو اینور و اونور رفتن تا موقع خواب که من دیگه از خستگی نا ندارم مامانی بازیها و کارهایی که دوست داری : نقاشی کشیدن  با مداد رنگی ماژیک  آبرنگ رنگ انگشتی  با آرد و با آب و بعد از اینکه نقاشیت تموم شد نوبت اسباب بازیهات میشه که وقتی بر میگردم اتاقت دیگه جایی برای اومدنم نیست همه چیو همزمان میاری پایین و با هاشون بازی میکنی کشو لباسهاتو باز میکنی خودت میری سراغ لباسهات و خودت انتحاب میکنی و خودتم میپوشی عزیزم  و منم دوباره همه جارو  تمیزمیکنم و تو هم دوباره اما اصلا چیزی بهت نمیگم چون اینها همه برای سنو سالته و نباید جلوی هیچ کدوم از بازیها تو بگیرم اما خیلیییییییییییی خسته میشم .

آبنات مامانی وقتی خونه هستی خیلی سرو صدا نداری و فقط بازی دوست داری اما تا جایی بریم که چن نفر باشن انگار بهت فنر وصل کردن از بس اینور و اونور میری و بازی میکنی و کاری میکنی که همه نگاهت کنن و منم حسابی باید حواسم بهت باشه و البته چیزی بهت نمیگم چون هر کی بچه سه ساله داشته باشه میتونه منو درک کنه و همه اینها برای سنشون کاملا عادیه و منم خیلی بهت گیر نمیدم و یه جورایی حرف اضافه ممنونع...

قربون اون رقابتهای بچگونت مامان جونم .. داشتم برات کتاب میخوندم که یکدفعه دیدم میگی مامانی خوشبحاله این دختره(عکس تو کتاب)  منم گفتم چرا؟؟ آخه لباسش قشنگه منم از این لباسها میخوام ....

یه روز داشتیم وبلاگهای دوستهاتو میدیدیم که یهو گفتی خوشبحال این بچه و منم چرا ؟ آخه استخر داره ..الیسا جونم مگه خودت نداری ؟؟ نه و منم گفتم نه !!!!!!!!!!!! تو هم گفتی 4 تا دارم اما اینشکلی رو که ندارم برام میخری ....

تو مغازه بودیم تا دیدی بچه ای رفت سمته اسباب بازیو به مامانش گفت برام میخری ؟ و مامانش هم گفت نه اینو نه و تو هم زودی رفتی سمته همون اسباب بازی و همونطور که چشمت به اون بچه بود با صدای بلند گفتی مامااااااااااان جون تو که همه چی برام میگیری اینم میگیری ؟؟؟ من فقط نگاهت کردم و خودت دوباره گفتی هر وقت کارهای خوبم 10 تا شد برام بگیر باشههههههههههههه

رفته بودیم سوپری هی داشتی نگاه میکردی و میگفتی پفک برای سن من نیست پس نه .. بستنی هم دیگه هوا سرد شد پس نه ..و تا دیدی یه دختر کوچو اومدو چیپس برداشت تو هم زودی از همون گرفتیو گفتی اینو میخوام و رفتی پیش دختره بهش میگی منم از همین دارم چه جالب....

تو برنامه های کودک عاشق فیتیله هستی و واقع دوسشون داری

 

  و چند روز پیش برنامه فیتیله ها تو آمل بود و وقتی تبلیغاتشو دیدم خیلی خوشحال شدم و با هم رفتیم بلیط گرفتیم و بیصبرانه منتظر بودی تا ببینیشون و وقتی رفتیم چشمت بهشون افتاد یک ذوقی کرده بودی که نگو حسابی خوشجال بودیو دست میزدی شعرشونو میخوندی و کلی گریه که برم بغل عمو فیتیله و باز میگفتی من برم اون جلو شعر بخونم و تازه عمو فیتیله  ها مسابقه لب خونی از آهنگ ها رو  گذاشته بودن و تا صدای آهنگو شنیدی خیلی جدی و با صدای بلند یهو گفتی مامان من خیلی خوب بلده بخونه پاشو برو مامن پاشو دیگه دورو بریا یه نگاهی به من انداختنو شروع کردن به خندیدن هر چی هم میگم الیسا جونم آرومتر اینجاکه جاش  نیست اما تو همچنان اصرار داشتی و یه آهنگ شاد پخش کردن و دوباره به من بیچاره گیر دادی مامان پاشو برو جلو برقص عمو مامان من خیلییییییییییی قشنگ میرقصه دیگه حسابی خجالت کشیدم امان از اون زبونت دختر نازم . اونجا یه خانم خیلی مهربون بود که یه دختر ناز و دوست داشتنی هم داشت که فکر کنم هفت سالش بود و کلی خانومه بغلت کردو نگهت داشت تا خسته نشی و حسابی خوشگذشت واقعا خوشحال بودی .

ملوسکم شبها کلی داستان برات میخونم و تا میخوای بخوابی پا میشی و میگی معما حل نکردیم پاشو مامان و منم باید دوباره بیام تا کلی معما حل کنی و بعد بخوابی واقعا از پادر میام عزیزم .

الیسا جونم از رنگهای قرمز و صورتی و سبز و زرد خیلی خوشت میاد که بازم قرمزو توشون بیشتر دوست داری . عاشق میوه خوردنی و حتی دوست داری جای غدا هم میوه بخوری . کباب و سیب زمینی هم دوست داری نازگلم . همچنان عاشق دکتر بازی هستیو هنوزم میگی دوست دارم دکتر بشم و بهترین بازیت دکتر بازیه قربونت برم من. هر چیز زیادی رو میگی 10 تا و بنظر تو 10 تا یعنی زیاد .

تمام دنیای من دختر مهربونم این روزها بیشتر از همیشه بهم وابسته شدی و انگار جای من و  تو عوض شده بهم محبت میکنی حواست به حرف زدنهای من هست تا بگم خسته شدم زودی میایو دست های کوچول موچولتو حلقه میکنی دور گردنم و محکم خودتو بهم میچسبونیو میبوسی منو بعد میگی الام جونم من حتی له (یه ) لحظم نمیتونم بدون تو باشم نمیشه اصلا ... الهی فدای این مهربونیهات بشم که اینقدر حواست به من هست خوشگلم .

خیلی از خون میترسی و تا بیفتی اول میگی مامان خون اومد ؟؟؟اگه خونو ببینی میزنی زیر گریه حتی اگه کسی دیگه هم باشه بازم گریه میکنی دختر مهربونم.

 

اینم کیان جون که باهاش دوست شده بودی عزیزم...

روزی سه با خونه به این شکل در میاد ...

تازه نخ کلموارو گرفتیو تخت و درو کمدو بهم وصل کردی...

اینم الیسا جون و مجید(پسر عموی مامان الهام) جون خونه مادرجون مامان الهام

الیسا جونو مهرنیا جونم مشغول بازی ....

دوستیهای پاک کودکانه....

ای جونم عزیزم...

این کادوهارو هم خاله شقایق و مهرنیا جون برات آوردن. مرسییییییییییییی خاله جونی

تازه یک ماه دیگه نی نیه خاله شقایق بدنیا میاد و مهرنیا جونم داره خواهر میشه و اسمشم رادمهر جون که انشالله به سلامتی بدنیا بیاد.

عروسک ناز من عاشق آب بازیه....

  


خدا مهربونی کرد، تو رو سپرد دست خودم

دستت رو گرفتم و فهمیدم عاشقت شدم

خدا جونم ممنونم ازت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (38)

عمه زهرای سروش
10 آبان 92 19:57
سلام، ما تازه با شما آشنا شدیم، واسه داشتن همچین فرشته ای بهتون تبریک می گم. خوشحال میشیم به ما سر بزنید


سلام عزیزم . ممنونم عزیزم مرسیییییییییییی. حتما عزیزم
سمانه مامان صدرا
10 آبان 92 20:23
سلام دوست من چه دختر خانم خوش تیپی داری هزار ماشالله!میشه بگی سرهمیاشو از کجا می خری اخه دیگه تو این سنها پیدا نمیشه .خیلی خیلی ممنون


سلام عزیزم ممنونم نظر لطفتونه مرسییییییییی . حق داری خیلی کم پیدا میشه من از چالوس و و فروشگاههای کتان تافته میگیرم عزیزم .
میترا
10 آبان 92 21:39
ای جااان با این عکسای نازش..ادم کیف میکنه دخمل ناز خوش پوش همیشه شاد باشی نازدونه..ی دنیا بوس رو لپای نازت


ممنونم عزیزم مرسیییییییییییییییی. قربونت عزیزم همچنین
زهره مامانی مرسانا
10 آبان 92 21:45
افرین به ناناز خانم فهمیده
چه مهربونی شیرین عسلم


ممنونم . مرسییییییییییییی.
مامان بهراد
10 آبان 92 22:46
مررررررسی مامان با حوصله....
قربون اون موهای لول خوردت که انگار یکی برات بابلیس کشیده....
آفرین عسل خاله که انقدر با دوستش خوشگل بازی می کنه



قربون تو دوست گلم . خدا نکنه خاله جونی عزیزم . مرسیییییییییییییی.
مامان زری
10 آبان 92 23:47
الهام جون پست کامل و زیبایی بود
الیسای نازم امیدوارم لبات همیشه خندون باشه
دختر مهربونم میبوسمت هزارتا


ممنونم دوست گل و مهربونم مرسییییییییییییییییییی
mahsa
11 آبان 92 1:01
یه سلام گرم به الهام جونم و الیسا عسلی
بچه که بودم دنیا 10 تا بیشتر نبود مامانمو 10 تا دوست داشتم از بابام 10 تا عروسک میخواستم از داداشی 10 بستنی و از خواهر جونم 10 تا بوس میخواستم خلاصه که عدد10 نهایت دوست داشتن بود
الان نمیدونم آخر دنیا کجاست و ته دوست داشتن چقدره اما میدونم اندازه ی 10 تای بچگیم دوستت دارم عزیزکم


سلاک دوست گلم . قربون قلب مهربوووووووووووووووونت عزیزم
سمیه مامان آیسا
11 آبان 92 9:14
سلام عزیزم...
عکسها و کارات مثل همیشه جالب و قشنگ خاله جونم..

چند روز که نمیاین آپ کننین دلمون براتون تنگ میشه....

بووووووووووووووووووووووووووووس
برا الیسا جون و مامان خشگلش



سلام دوست عزیزم . مرسیییییییییییییی. وای مگه این دختر نازدونه ما میذاره ....ممنون از محبتت عزیزم . مرسییییییییییییییییییی
یاسمن مامان فرشته ها
11 آبان 92 11:44
عزیزم ماشاء الله به صبر مامانت الیسا خانوم که روز سه بار اون اتاق را مرتب می کنه و باز شما بهم میریزی
من که تمام اسباب بازیهای الیسا را گذاشتم کمد دیواری و فقط یک کم از وسایلشو گذاشتم بازی کنه
قدر مامان مهربون و صبورت را بدون


سلام یاسمین جون باور میکنی دیگه برام عادت شده و دلم نمیخواد بازیشو خراب کنم حالا هر جوری که دوست داره ... لطف داری دوست گلم
مامان آروین (مریم)
11 آبان 92 12:09



سحر
11 آبان 92 15:18
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه.واقعا وب باحالی دارید.یکی دوماهی میشه از اینجا دیدن میکنم.اما این اولین باره نظر میزارم.با اجازتون عکسی که پای دخترتون رنگیه رو تو کامپیوترم سیو کردم.اگه از نظر شما اشکالی نداره.اگه خواستید میتونید از وبم دیدن کنید البته یک سالی هست به روز نشده و پست جدید نذاشتم.


سلام عزیزم ممنونم مرسی. مرسیییییییییییی . ای جونم چه جالب نه بابا چه اشکالی داره . حتما میام اما چرا ... مممنونم که به ما سر میزنی
بهار مامان غزل
11 آبان 92 18:40
الیسا ناز و خوشگل فرفری من چقدر این پالتو سبز بهت میاد مامان الیسا جون من عاشق این پالتوشم از کجا خریدی؟؟
سفرنامه به قشم هم خیلی جذاب و دلنشین بود همیشه به سفر و گردش و تفریح
راستی ترانه نیما فلاح ( جان مار) که از پی ام سی پخش میشه دیدی؟
یه جا میگه" املی خیلی با کلاس خیلی عالی" یاد الیسا جونم می افتم غزل عاشق این کلیپه و همچنین خودم من این اهنگ که پخش میشه خونه ما میره روی هوا ...ههه این چنین شمالیدوستم من



ممنونم بهار جون قربونت برم که اینقدر مهربونی . عزیزم قابل دختر نازمو نداره . از آمل گرفتم عزیزم . وااااااااااااای نگو که خیلی دوسش دارم جالب اینجاست الیسای منم دوسش داره و حتی تو ماشین هم به باباش میگه جان مارو برام بزن .. ممنونم عزیزم مرسییییییییییییییی. ای جونم حق داری بهار جان غریب بودن و دور از خاطرات کودکی بودن خیلی سخته عزیزم اما خیلی خوبه که همش یادشی ... منم خیلیییییییییی عاشق شمالم مخصوصا شهرمو خیلی خیلی دوست دارم . عزل نازمو ببوسش
مامان الی
11 آبان 92 22:08
روز های هر دوتون شیرین و به یاد موندنی باد


ممنونم عزیزم مرسییییییییییییییی
l مریم مامان شاینا
11 آبان 92 23:28
فدای شیرین زبونیهات الیسا جون خیلی نازو ملوسی و صدآفرین به مامان گلت که تمام وقتشون رو با شما سپری میکنه


خدا نکنه خاله جونی مهربووووووووووونم . ممنونم عزیزم . مرسیییییییییییی
آرزو
12 آبان 92 1:28
سلام الهام جون..
الهام جون از وقتی با وبلاگتون آشنا شدم ، همیشه میام بهتون سر میزنم..و از خوندن مطالبوت واقعا لذت میبرم..شما فوق العاده اید.. بی نظیرید..شما میگید الیسا جون پر انرژی ..اما به نظر من شما پر انرژی تر هستید..به خاطر همین الیسا جون چون شما را میبینه همیشه شاد وسرشار از انرژِی..
لحظات شادی را براتون آرزو میکنم..لبتون خندون همیشه دلتون پر عشق..
راستی تو پست قبلی براتون نظر گذاشتم..اما ..


سلام عزیزم . ممنون از لطفت عزیزم مرسییییییییییییییی. قربونت برم عزیزم و ممنون از دعای قشنگت دوست گلم
mamaneninii
12 آبان 92 9:34
سلام عزیزم.خسته نباشی. عالی بود.

نی نی ما تازه ا2ساله شده.خوشحال میشیم قدم رنجه کنید و تشریف بیارید تولد گلپسر من.تشکر.موفق باشید




سلام دوست گلم . مرسیییییییییی . نظر لطفتونه ممنونم. مبارک باشه عزیزم انشاالله 120 سالگیشو جشن بگیری عزیزم


مامی مهتا
12 آبان 92 10:28
فدای این دخمل مهربون و خوش قلب بشم ... خیلی ماهی گلم میبوسمت هزارتا


خدا نکنه خاله جونی عزیزم . مرسیییییییییییییی
مامان ديبا
12 آبان 92 10:30
سلام
به نظر من هر صبح و شب واسه دخملت اسپند دود کن
خیلی نازهههههههههههههههههه
خدا حفظش کنه
سايتش هم خيلي زيباست
با اجازت لينكت كردم
خوشحال مي شم يه سر به ما بزني


سلام عزیزم . ممنونم عزیزم نظر لطفته دوست مهربونم. مرسیییییییییییییییییی چشمهاتون قشنگ میبینه . حتما عزیزم
سحر
12 آبان 92 12:52
سلام حالتون خوبه.پست جدید گذاشتم خوشحال میشم سر بزنید.راستی از طرف من الیسا رو ببوسید.باورتون نمیشه مثل بچه ی خودم دوسش دارم.با اینکه خودم ازدواج نکردم ولی به دلم نشسته


سلام عزیزم مرسیییییییی. چه خوب ختما میام . حتما . قربون قلب مهربونت مرسیییییییی ما هم دوست داریم عزیزم
صـبــا خاله ی آیـــســـا
12 آبان 92 19:20

الیسای نازم


مرسییییییییییییی
زهرا
14 آبان 92 0:09
خصوصی
مرجان مامان آران و باران
14 آبان 92 14:13
سلام عزیزممممممم
همیشه به شادی و تفریح دوست مهربون
قربون الیسا خوشگل باهوشم با این کتابا و بازیاش
ایشالا همیشه موفق باشه و شاهد پیشرفتو و موفقیت هاش باشید عزیز دلممممم


سلام مرجان جوووووووووووونم . مممنونم عزیزم مرسییییییییییی. خدا نکنه دوست مهربونم . قربونت برم مرسیییییییییییییی
جیران بخشنده
14 آبان 92 15:55
واااای عزیزم دلم کلی واست تنگ شده بود ببخشید که این قدر دیر اومدم اخه مگه این همه درس و مشق وقتی واسه ادم میزاره دوست دارم خیلی زیااااااد


قربونت برم که اینقدر مهربونی عزیزم . انشاالله موفق باشی تو درسهات عزیزم .
مامان آیسو وآیسا
14 آبان 92 17:33
قربونت برم الیسا جووون خشگلم چقدر لاکهات ولباست وموهات خشگل شددددددددددددددددددن


خدا نکنه خاله جون مهربوووووووووووووونم . مرسییییییییییییییییییییی عزیزم فرشته های نازتو ببوسشون از طرف من
مائده(ني ني بوس)
15 آبان 92 13:50
قررررررربون تو دخمل خوشگل و ناز كه اصلا خسته نميشي


خدا نکنه خاله جونننننننی مهربووووووووووووونم
مامان بردیا
16 آبان 92 14:54
ماشالا به این خانم خانما


ممنونم خاله جوووووووووووووووووونم مرسیییییییییییییییی
علامه کوچولو
16 آبان 92 21:29
سلام بانو
عزاداریهاتون قبول التماس دعا
امشب به یاد علی اصغر علیه السلام کوچولوی نازت رو ببوس


سلام عزیزم . ممنونم همچنین شما . ممنونم عزیزم
♥ فائزه ♥
17 آبان 92 4:13
خواهر فائزه:
اين يه كامنت دعوته از شما دوست مهربون براي تولد فائزه

لطفا شنبه 18 آبان به وب فائزه(دختر نارنجي) تشريف ببريد و تولد فائزه رو تبريك بگيد...
تو وب خودش براش تولد گرفتم...منتظرتونيم...


ممنونم عزیزم بابت دعوت قشنگت حتما میام
بهار
17 آبان 92 19:39
سلام
قالب وبلاگ سفارشی.

http://ghalebe-weblog.blogfa.com


مرسیییییییییییی
لیلا مامان پرنیا
17 آبان 92 21:30
قربون دختر همیشه خوشتیپ خودم برم
دوست دارم الیسای ناز خاله
همیشه لبت بخنده ودلت شاد باشه گلم


خدا نکنه خاله جونی خیلییییییییییییییی مهربووووووووووووووونم . منم خیلییییییییییییییییی دوستون دارم . ممنونم . پرنیای گلم رو ببوسش از طرفم
مهرناز(مامان آرسام)
18 آبان 92 1:25
قربون اون موهای حلقه حلقه ایت و اون کارای بامزتتتتتتت
دخمل خوشگل بلااااااااااااااا



خدا نکنه خاله جوووووووونی خودم که خیلییییییییییی هم دوست دارم عزیزم .
maman atrina
18 آبان 92 8:44
سلام الهام جونم خوبی خانومی
دلمون واسه دختر گلت تنگ میشه دیر به دیر آپ می کنی

الیسا جونم همیشه شاد و خندان باشی هزار تا بوووووووووووووووووووس


سلام عزیزم ممنونم مرسیی. چشم حتما عزیزم مرسیییییییییییییی از محبتتون
محبوبه مامان الینا
18 آبان 92 11:20
سلام به الهام عزیزم و الیسای نازنینم ای جونم که رقابتهای بچه گونه و ناناز داری عزیزم خب راست میگه مامان الهام 4 تا استخر داره اما شبیه اون که نداره
بووووووووووووووووووووس برای الیسای ملوسک عروسک نانازی


سلام محبوبه جونم . بلهههههه واسه ما داستانی شده که نگو. همسنو بگو . ممنونم عزیزم دختر نازمو ببوسش
انسیه مامان امیرعلی
18 آبان 92 11:22
سلام خانومییی دلم واست تنگ شده بودالیساجون


به به سلام دوست عزیزم چه عجب از این طرفها ... ما هم دلمون حسابی تنگ شده بود
انسیه مامان امیرعلی
18 آبان 92 11:23
مامانی دخملیت خیلیییییییییییییی خوشکله هزارماشالله


ممنونم دوست گلم مرسیییییییییییییییییییی
انسیه مامان امیرعلی
18 آبان 92 11:24
خوب راست گفته بچه رقصتودیده چه خوبه زورت میکنه بلندشی بری برقصینامردمگه توخونه مدام میرقصی که دخملی دیونه رقصت شده


وای نگو که از خجالت مردم بسکه تکرار میکرد. نه بابا حالا وقت کو برای رقصیدن
انسیه مامان امیرعلی
18 آبان 92 11:25
وبلاگ امیرعلی بعددوماه اپ شده منتظرت هستمراستی شماتونینی سایت عضونیستی


چه خبر خوبی حتما میام عزیزم
مامان آیسو وآیسا
18 آبان 92 13:25
عاشق این دختر کوچولوی ناززززززم من


ممنونم خاله جون مهربوووووووووووووونم