الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

ماهک من ......

شیرینی زندگی ما ،دختر یکی یه دونه ما .....

1392/10/6 23:33
2,056 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عشقم ، نفسم ، دختر یکی یه دونه خودم که عاشششششششششششقشم ماچماچماچ

عزیز دلم دیگه خدارو هزااااااااااااااااار هزاااااااااااااااار بار شکر ، تمام نگرانیهای من و سختیها تموم شدن و به روزهای خوش و جدید که خیلی وقت بود منتظرش بودم رسیدیم بغلبغلبغل

الیسا جونم بعد  از گذشت یک ماه صبوری و انتظار ، خیلی خوب و راحت میری مهد و خیلی هم مربیهاتو دوست داری و همش خونه اسم اونارو صدا میزنی ،ماریان جونم ... نیکی جونم ....

همش در حال نمایش مهد کودکت هستی و همه رو خونه با عروسکهات بازی میکنی نازگلم و خدارو شکر اونا هم خیلی دوست دارن و یه روز که که اومدم دنبالت نیکی جون اومد و گفت الیسا جون چند سالشه ؟ منم گفتم این ماه تموم بشه میشه 3 سال و نیمش و اونم با تعجب گفت ما فکر کردیم بزرگتر ، و خیلی بیشتر از سنش میفهمه و روابط اجتماعیش عالیه و هر روز برای خودش چند تا دوست پیدا میکنه و موقع آموزش هم خیلی خوب گوش میکنه ... واااااااااااااااااای منو میگی رفتم تو اوج آسمونها واااااااااای خدای من یعنی تمام استرسهام تموم شده ؟؟؟؟  بازم باورم نشد و منو برد داخل اتاق مدیر و از tv  کلاستو میدیدم وااااااااااای داشتی با دوستات بازی میکردی و میرفتی دستشونو میگرفتی و میرفتی با بچه های دیگه هم بازی کنین و خلاصه کلی ذوق زده شدم و فقط میتونستم بگم خدا جووووووووووووووووووونم شکرت ...

البته از اینکه گفته بود الیسا بیشتر از سنش میفهمه ، خیلی تعجب نکردم چون از بس این جمله رو شنیدم ،اگه یکی تورو ببینه و نگه تعجب میکنم عزیزم و به داشتنت افتخار میکنم ماچماچماچ

و بازم از پرسنل مهربون مهد کودکت باید تشکر کنم ، همون اول بهم میگفتن که بچه هایی که روزهای اول با ذوق میان ،بعدش زود دلشونو میزنه و بهونه میگیرن و بچه هایی که مثل الیسا به مرور قبول میکنن  ،راحتتر میمونن که واقعا حق با اونا بود قلبقلبقلب

الیسا جونم صبح ساعت 8 بیدارت میکنم و آماده برای مهد رفتنت و ساعت 1 یا 1.5 میاییم دنبالت و ساعت 2 میخوابی و ساعت 4 بیدار میشی و بازی و بیرون و ... ساعت 11 میریم اتاقت تا قصه بخونم و بخوای گلم .خیلی خوبه مگه نه ؟؟؟؟ اما میدونی چقدر سخت بود تا اینجوری منظم بخوابیو پاشی ... وای بازم خدارو شکر ماچ

یکی یه دونه من میمونی الیسا جونم...

دختر نازو قشنگم ، همدمم ، دنیای من ....

قبل از اینکه بچه ای داشته باشم هیچ وقت فکر نمیکردم  که اینقدر عاشق بچه باشم و از همه چیم براش بگذرم  عزیزم و بعدش دلم میخواست اگه بچه دومی بخوام بیارم قبل از 30 سالگیم باشه و هم با تو زیاد اختلاف نداشته باشه ولییییییییییییی این سری انقدر خسته شدم و کم انرژی که از همین الآن  تصمیمم برای همیشه عوض شد عزیزم ، با اینکه تو عاشق بچه هستیو همیشه میگی مامان جون ترو خدا یه نی نی برام بیرون بیار دیگه از دلت آخه من دوسش دارم  ، بهش اسباب بازیهامو میدم ، تو تختم بخوابه  .... اما دیگه حتی فکرشم نمیتونم کنم دخترم ،نمیدونم بعدا چقدر از دستم ناراحت میشی اما واقعا نمیتونم و خودمو آماده کردم برای تک فرزندی و از اونجایی کارهام باید دقیق باشه با دکترمم در میون گذاشتم و اولش ناراحت شدو گفت آخه سنی نداری که به این زودی چنین تصمیمی گرفتی  ، ولی وقتی دید من مصمم دیگه چیزی نگفت گلم . و شایدم کامل بودن تو باعث شد که هر چیزی میخواستم در تو  بود عزیزم و از خدای مهربونم میخوام  که حافظ و پشت پناهه یکی یه دونه خونه ما باشه الهیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی....

حالا نوبت عکس ها ....

مشغول کتاب خوندن ....

با بابایی داری گل یا پوچ بازی میکنی ....

هر روز یه گوشه ای از اتاقت میشینیو بازی میکنی .

گفتی مامان عروسکمو ندیدی ؟

منم گفتم اول فکر کن شاید خودت بدونی ...اینم الیسا جونم در حال فکر کردن ..

بلهههههههههههه فهمیدم اونجاست ..

مشغول درست کردن کاردستی ...

خیلی دلت برای تولد گرفتن تنگ شده عزیزم ( ومنم همینو میخواستم ) و تو بیشتر بازیهات تولد میگیری ...

داری قر میدی ..

بعدشم داری شمعه کیکتو روشن میکنی ...

حالا نوبت رقص چاقو...

ای جانم داری کیکتو بین عروسکهات تقسیم میکنی..

یه کم خودت بخوری حالا...

سفالگری ...

داری برای عروسکهات توضیح میدی ...

بازم سه تا مدادو گرفتی و گذاشتی تو گل و گفتی این شمع تولدمه ...

تازه فوتشم میکنی..

وای که چقدر از دیدنت خندیدم ، آخه رفتی لباس کوچیکیهاتو گرفتیو پوشیدی ....

بعد از بیرون اومدن از حموم گیر دادی خودم لباسمو میپوشم ...

 

عاشق میوه و آب میوه هستی عزیزم ...

اینم سیب زمینی در شکلهای مختلف ، چون خیلی سیب زمینی دوست داری ...

اینم از نقاشی ...

گفتی مامی دارم پنجره میکشم ، منم کلی بوسیدمت بس که قشنگ کشیدی ...

این قسمت کابینت مخصوص خودته ،حالا هم داری بدنبال وسیله ها میگردی ...

وروجک شیطون بلای خووووووووووووووووودمی

بلههههههههههههه دیگه این صندلی کفشدوزکی هست و تو که باهاش دستت به همه جا میرسه ، کتابخونه ، یخچال ، کمد و هر جایی که قدت نرسه ...

تا منو دیدی گفتی کتاب میخواستم !!!!

رفتم و وقتی بر گشتم این شد ....

این گوشه اتاقتم دکتر بازی و مغازه بازی و معلم بازی میکنی عزیزم ..

الآنم دکتریو سنجابت پاش شکسته ...

میگی مامان این عروسکهام کارم دارن

بع میگی طفلکی ها میخوان بیان پیش من ...

ماکارونی هم خیلی دوست داری

این لباسو انقدر دوست داری که هر جایی باشیم دوست داری بپوشی منم فعلا قایمش کردم وااااااااااااااااای همه جا تنت میکردی ...تازه چون روش شکل بادکنک داره اسمشو گذاشتی لباس بادکنکی ...

آماده برای پیاده روی ...

 

بعضی از شبها دوست داری با عروسک هات بخوابی ...

ملوسک من خیلیییییییییییییییییییییی دوست دارم مامانی ...

عروسکتو گذاشتی رو پاهات تا بخوابونی ...

بعدشم بردی تو تختت ...

 

 عزیزم بازم این پست ادامه داره ....

تازه الیسا جونم دیدن داره هاااااااااا میگین نه یه کم تحمل کنین میبینینش ....قلبقلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (48)

مامانی زهرا
6 دی 92 15:17
آفرین به الیسای نازنین که عاشق مهدکودکش شده و تبریک به مامانی که روزهای سخت رو با صبر و حوصله پشت سر گذاشته موفق باشی عزیزم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم . قربونت برم دوست مهربووووووووووووووووووووونم
سوگل
6 دی 92 17:51
سلام الهام جون من جز خواننده های خاموشت بودم تا حالا و هربار با دیدن الیسا ی ماشاالله گفتم حتما هر روز براش صدقه کنار بزار مخصوصا که الان مهدم میره دخترنازمون خیلی تو چشمه [] در مورد یکی یدونه بودن الیسا امیدوارم خستگیات در بره و ی روزی دلت بخواد در این موردم مطابق میل الیسا پیش بری حیفه بخدا همچین گلی خواهر و برادری نداشته باشه طفلکیا بزرگ بشن اذیت میشن ی لحظه ما مامان و بابا ها وقتی همچین تصمیمی میگیریم فکر کنیم اگه خودمون یکی یدونه بودیم الان چ حالی داشتیم بازم حتما شما صلاح رو در این دیدی ماشاالله خانم با کمالاتی هستی و خوشم میاد از قاطعیت و پشتکارت قصد جسارت و فضولی هم نداشتم گلم امیدوارم به دل نگیری الهام جان میتونم بپرسم شما سرهمی های سایز بزرگ الیسا جون رو از کجا تهیه میکنی عاشقشونم. عکس از سیسمونیشم نتونستم ببینم بس که باسلیقه ای عاشق تیپ گل دختریم عذر میخوام میشه مارک تخت و کمدشم برام بگی خیلی نازه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم و ممنونم که به ما سر میزنی مرسیییییییییییییییییییییییییعزیزم ممنونم که نوشته هامو خوندی و نظرتو گفتی دوست خوبم ، شاید حق با شما باشه باور کن خودمم اصلا نمیدونم شایدمم الآن خیلی خستم و شایدم ... ولی بازم میسپارمش به خدای خوبم و هیچ چیزو به اجبار نمیخوام سرهمی الیسا رو بعضیهاشونو از چالوس مارک رولان میگیرم و بعضیهاشونو از مارک مادر کر و چیکو و یک سری رو هم از قشم گرفتم عزیزم قابلم نداره ها سرویس تخت و کمد الیسا هم از مارک بالسا هستش که خیلی خیلی ازش راضی هستم هم برای تمیز کردن و هم کیفیتش عالیه .امیدوارم تونسته باشم کمکتون کنم عزیزم .
میترا
6 دی 92 18:30
ای جاااااااااااااااااان بازم ممنون مامان الیسا همیشه ادم کیف میکنه میاد وبلاگتون.کلییییی ذوق میکنه.گاهی حتی همراه بعضی متن ها اشک ادم درمیاد...برا الیسا شما بهترین بودن و خداروشکر با صبر و تحملتون همه چی درس شد.ایشالله تو تمام لحظه های زندگیش شاد و سرزنده باشه ی دنیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بوس برای این فسقلی تو دل برو.خداحفظش کنه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربونت برم عزیزم لطف داری ای جانم خودت یه قلب مهربون داری گلم مرسییییییییییییییییییییییییییییی
مامان علی کوچولو
6 دی 92 23:33
عزیزم دختر گلت خیلی نازه خدا حفظش کنه واستون مثل علی کوچولوی ما وروجکی هم هست واسه خودش ممنونم دوست گلم . قربون این وروجکهای دوست داشتنی
میترا مامان علیرضا
6 دی 92 23:46
عزیزم معلومه که الیسا جان هر چی داره قشنگه من از روی منظور نپرسیدم فقط چون الیسا جان هنوز خیلییییییییییی کوچیکه فکر کردم به این زودی خرابش کرده....برای همین پرسیدم اما مثل اینکه ناراحتتون کردم ببخشید
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ببخشید اگه بد جواب دادم باور کن بس که اینجوری اومدنو کامنتهای الکی گذاشتن منم اینجوری جواب دادم چه کنیم از دست آدمهای بیکار ....... سرویس تخت قبلی الیسا یه سرویس کامل و 5 تکه بود و تازه من تخت دو منظوره میخواستم و اونا هم ... و چون سیسمونی بود بیخیالش شدم و وقتی اومدیم به این خونه یه کم جاش تنگ میشد و چون منم از اول یه چیز دیگه میخواستم عوضش کردم و از یه مارک دیگه ای سرویسشو گرفتم دوستم .
مامان بهار
7 دی 92 0:43
انالله خدای مهربون همیشه دردونه ات رو سالم و شاد برات حفظش کنه من با اجازه لینک تون کردم ، خوشحال میشم به ما هم سر بزنید
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم بابت دعای خیلی خیلی قشنگت حتما عزیزم
صبا خاله ی آیسا
7 دی 92 0:51
فرشتخ کوچولوی ناز عاشقتم هزارماشاالله روز ب روز بزرگترو خانوم ترو خوشگل تر میشی
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم مرسییییییییییییییییییییییییی
تکتم
7 دی 92 8:59
eeeeeeeeeeee وااااااااااااااااااااااااا چقدر این دخمل جییییگرههههه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
مرسیییییییییییییییییییییییییییییی عزیزم
محبوبه مامان الینا
7 دی 92 9:11
سلام به الهام عزیزم چه عالی که همه برنامه هاتون با نظم و دقیق شده خب معلومه که دختر نانازی ما تک ِ تکه و خیییییییلی باهوشه و از سنش هم خیلی جلوتره وای الهام جون در مورد تک فرزندی جداً تصمیمت رو گرفتی؟! نمیخوای بیشتر فکر کنی؟! اما مطمئنم دوست خوبم همه جوانب رو در نظر میگیره و بعد تصمیم میگیره عکسها محشرن احساس میکنم الیسا جونی کمی لاغرتر شده شاید چون ماشاله قد کشیده اینطور به نظر میرسه خیلی دوستون دارم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام دوست جووووووووووووووووونی عزیزم مرسییییییییییییییییییییییییییییییییی محبوبه جون خیلی خسته شدم و احساس میکنم دیگه انرژی ندارم که همه اینهارو تکرار کنم چمیدونم دوستم .... درسته عزیزم هم قد کشیده و هم اینکه کلا ریتم زندگیش عوض شده و هر شرایطی زمانی میخواد تا عادی بشه . مرسی از توجهت دوست گلم . هنوزم الینا جون شرک میبینه الینای نازمو ببوسش
جوجوبانو
7 دی 92 9:44
سلام مامان الهام با ذوق و پر اراده. خیلی خیلی دوستتون دارم. الیسا جونم امیدوارم همیشه موفقیت هات رو اینجا بخونم.و یه روزی از نزدیک ببینمت و بوست کنم الهام جون در مورد یه دونه بودن الیسا جون یه چی بگم؟ مامان من یکی یه دونه بوده و همیشه ی همیشه می گن: کاش یه خواهر یا یه برادر داشتم و اینجوری تنها و بی کس نمی شدم. انشالله که سالیان سال زنده باشید و سلامت الان دور از جون شما مامان من تنهاست. به قول خودش نه خاله به درد آدم می خوره نه عمه. همه می رن دنبال زندگی خودشون. مامانم می گن، به خاطر همین من خودم سه تا بچه آوردم که شماها مثل من تنها نباشین. خوش به حالت هنوز سی سالت نشده من امسال سی ساله می شم و هنوز نی نی ندااااااااااااااارم. البته تا حالا اقدامم نکردم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام دوست گل و مهربونم و ممنونم که اینهمه لطف داری بهمون مرسییییییییییییییییییییی مرسی از اینکه نوشته هاموخوندی و نظرتو گفتی عزیزم درسته منم خیلی از الآن برای آیندش ناراحتم و فکرم درگیره اما احساس میکنم دیگه این راهو از اول نمیتونم شروع کنم و هیچ انرژی برام نمونده ....وای عزیزم انشاالله هر وقت که دلت خواست خدا یه نی نی نازو ملوس وسالم بهت بده قربونت برم
سهیلا مامان آیسا
7 دی 92 10:10
الهام جون تبریک می گم که بالا خره موفق شدی والیسا جونم با مهد انس گرفته.دیگه راحت شدی خیلی لذت می برم وقتی میام وبتون ومی بینم انقدر با احساس می نویسی و وقت میزاری. لباسهات خیلی خوشگلن الیسا جونم.خودتم که دیگه گفتن نداره
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم دوست مهربووووووووووووووونم واقعا همینطوره دلم آروم گرفت مرسیییییییییییییییییی لطف داری دوستم ممنونم چشمهای مهربونت همه چیو قشنگ میبینه گلم
maman atrina
7 دی 92 10:11
سلام الهام جون خانومی چند روزیه میام وب دخترت و می بینم بازم مثل گذشته زود به زود آپ میشه چقدر روحیه می گیریم خانومی متاسفانه دخترم وبلاگ نداره خیلی وقته می بینی چه مامان تنبلی داره ولی دوتا وبلاگ تولدم را می گذارم http://ghasedaak.blogfa.com http://ninitem.blogfa.com قربونت برم که به ما سر میزنی عزیزم . درسته آخه از خاطراتش جا موندم و باید نبودنها رو جبران کنم تا یادم نرفته . نه عزیزم میخواستم ارتباط داشته باشیم و همینم کافیه عزیزم مرسییییییییییییییییییییییییی
میترا
7 دی 92 14:13
مامانیه الیسا.ی سوال بی ربط به وب الیسا داشتم. شما که آمل هستین از کانون قلم چی اونجا کسی رو میشناسین؟راسش میخوام وقتی اومدم برم اونجا اگه قبولم کنن به عنوان پشتیبان کار کنم.اخه برا ی دانشجو قلم چی تنها جاییه که میشه کار کرد.اگه امکانش هست اگه اطلاعاتی دارین بهم بدین.ممنون میشم شمارمو خصوصی میزارم براتون.خیلی ازتون ممنون میشم اگه کمکم کنین
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم . قربونت برم کسی رو اونجا نمیشناسم . ولی وقتی اومدی آمل برو از نزدیک باهاشون حرف بزن انشاالله که درست میشه بازم اگه کاری داشتی حتما بهم بگو امیدوارم بتونم برات کاری کنم.
سوگل
7 دی 92 15:04
مرسی از از اینکه جوابم رو دادی مبارک الیسا جون باشه . راستش رو بخوای الهام جون با تصمیمات درستی که شما میگیری و وقتی که برای دخترنازمون میزاری و اولویت اولت الیسا جون هست بعید نیست از خواسته ی خودت منصرف بشی و زحمت دوباره مامان شدن رو گردن بگیری برای آینده الیسا ولی هرچی باشه آرزو میکنم خدا بهترینها رو سر راهت قرار بده و سایه شما و همسرتون رو رو سر الیسا جون باشه روی ماه شما مادر و دختر ناز رو میبوسم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربونت برم مرسییییییییییییییی از اینهمه لطفت دوست گلم، چی بگم عزیزم بازم هر چی خدا بخواد ممنونم عزیزززززززززززززززززم
لیلا مامان پرنیا
7 دی 92 15:52
سلام به دوست گلم والیسای نازم خیلی خوشحال شدم که دیدم با یه انرژی چند برابر برگشتی وکلی موفقیت های جدید ... امیدوارم همیشه همین طور شاد وپانرژی بای وروز به روز شاهد موفقیتن های گل دخترمون باشی میبوسمتون
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام لیلا جوووووووووووووونم ممنونم دوست گلم مرسیییییییییییییییی
مامان الی
8 دی 92 2:01
سلام مهربونای من خوبین چه عجب دیدمتون دلم کلی براتون تنگیده بود الیسا جونم دوست دارم مبارک به تو همه ی لحظه ها
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام دوست عزیزم ممنونم مرسییییییییییییییییییی
مامان مبینا
8 دی 92 10:31
سلام منم یک دختر دارم که 1سال از شما بزرگ تره اونم مثل تومیره مهدکودک خوش حال میشمم بهمون سر بزنید
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم . ای جانم خدا حفظش کنه حتما عزیزم
آرزو
9 دی 92 1:26
سلام الهام عزیزم.. واقعا خسته نباشید..هر جند شما بس با اراده و با حوصله و صبورید...که حالا حالا ها خسته نمیشید.. الهام جون حتما میدونید که بچه های باهوش خیلی سخت و دیر با شرایط وقف پیدا میکنند..اشکالی نداره ..صبور باش..هر جند صبور هستید.. دختر باهوش و زرنگ داشتن سختی های خودش را هم داره.. عزیزمی..الهی از چشم بد دور باشه..دورش بگردم.. اسپند یادتون نره..
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام دوست عزیز و مهربوووووووووووووووووووووووووونم قربونت برم مرسیییییییییییییییییییییی ممنونم بابت اینهمه لطفت گلم
نیلوفر
9 دی 92 12:27
خدا دخمل خوشکلتونو نگه داره واستون.خوش به حالم با وبتون آشنا شدم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم قربونت برم مرسییییییییییییییییییییی
مامی 92
9 دی 92 18:25
سلام یه مدتی نبودم چه ناز شده این الیسا وروجک
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلاااااااااااااااااام عزیزم خوبی ؟ خیلی دلم براتون تنگ شده بود دوستم مرسییییییییییییییییییییییییییی
مامان مبینا
10 دی 92 12:21
با سلام به شما لینکتون کردم
الهه
10 دی 92 17:13
مثل همیشه قشنگ مثل همیشه خوشگل مثل همیشه خوشتیپ خدایا از دیدن عکساش سیر نمیشم بخدا اگه تبریز بودی میومدم از نزدیک میدیدمت حیف که دستم بهت نمیرسه الیسا وگرنه لپاتو گاز میگرفتم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربوووووووووووووووووونت برم عزیزم مرسیییییییییییی از اینهمه لطفت و مهربونی
مامان آرسام
11 دی 92 1:28
سلام و خسته نباشید با مامانی به خوبی شما که الیسا نیازی به مهد نداشت ماشالا دختر زرنگیه من که هنوز آرسامو مهد نزاشتم با مهد آشنایی ندارم به نظرتون خوبه منم بعدها آرسامو بفرستم مهد؟ولی دلم طاقت نمیاره منم دلم بچه دوم میخواد ولی وقتی فکر دوران بارداریم میافتم کاملا از بچه دوم منصرف میشم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم مرسیییی. ممنونم بابت محبتت عزیزم .دوست گلم معلومه که هنوز نمیتونی به مهد رفتنش فکر کنی آخه آرسام جون خیلیییییییییییی کوچیکه عزیزم و انشاالله 3 سالش تموم شد بهترین سن برای مهد رفتنشه گلم و اونوقت خیلی راحتتر میتونین با دوری کنار بیایین . بازم اگه فقط مشکلت بارداریه اون یه مرحله هستش و میشه تحملش کرد عزیزم
مامان آویسا
11 دی 92 22:44
هزار ماشالا به این دختر شیک و خوشکل الهی قربونت برم که می ری مهد خیلی خوشحالم که دیگه وابستگیت به مامانت کم شده خیلی مامان پر انرژی و با حوصله ایی داری برا تک فرزندی منم با شما موافقم واقعا نمی دونم قبلانا مادرا چطور این همه بچه بدنیا می اوردن همه هم راضی ما یه بچه داریم با کلی امکانات همیشه خسته و نالان هستیم شاید در آینده نظرم تغییر کنه باز بچه دار بشم نمی دونم شاید
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم دوست گلم مرسییییییییییییییییقربونت برم لطف داری امیدوارم هر چی که درسته و خدا میخواد بشه
زهراخ
12 دی 92 0:52
چرانظرمنوتاییدنمیکنی اگه دوست ندارین به وبتون سربزنم بهم بگین
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
اگه لطف کنین ممنون میشم .
l مریم مامان شاینا
12 دی 92 1:15
میبووووووووووووووسمت الیسا جونم وای که چقدر ذوق میکنم عکسهای ناز و خوشگلت رو میبینم فدای بازی کردنت و اون ژست های قشنگت
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربون خاله مهربووووووووووووووووووووووووووووونم که اینهمه لطف داره به ما
بهار مامان غزل
12 دی 92 3:11
سلامممممم وای اخیش خیالم راحت شد ..هی میومدم می دیدم پست جدید نیست دیگه نگران شده بودم اولین گامهای استقلال الیسا جونم مبارکهههه ایشالله دانشگاه رفتنش رو ببینی مادر در مورد تک فرزندی صددرصد باهات موافقم منم دیگه در خودم توان دومی رو نمی بینم بخصوص اینکه اینجا تنهام و کمکی هم ندارم حتی برای یه دقیقه ارایشگاه رفتن باید با همسرم هماهنگ باشم تا غزلداری کنه و هزاران دلیل دیگه که خیلی طولانیه برای نیاوردن دومی ایشالله خدا الیسا گل و ناز رو برات نگهداره عزیزم و همیشه خوشبخت و سلامت باشه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام بهار جونم ممنونم که به فکرمون بودی عزیزم مرسیییییییییی قربونت برم منم درگیر همه اینها شدم عزیزم . مرسیییییییی خدا غزل نازتو حفظ کنه
maman atrina
12 دی 92 15:59
هر چند حال و روز زمين و زمان بد است يک تکه از بهشت در آغوش مشهد است حتي اگر به آخر خط هم رسيده اي آنجا براي عشق شروعي مجدد است
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم خوبی ببخشید جواب ندادم گلم سال قبل نزدیک به دویست تمام شد اگه دوست دارین بهم بگین عزیزم .
زهرا
12 دی 92 18:23
خوشحالم که اولین روزهای سخت مهدکودک را پشت سرگذاشتی ماشالله الیساهر روزنازتروخانم ترمیشه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم مرسییییییییییییییییییییییییییییییییی
مامان حلما
12 دی 92 20:38
سلام به الیسا جون عزیز و مامان مهربونش خدا رو شکر همه چیز گذشت و همه سختی ها تمومشد و همه چیز بر وفق مراد شد. مامانی چرا تک فرزندی؟؟؟؟ شما میگی دیگه انرژی نداری آخه حیف نیست شماهایی که میتونین به این خوبی فرزند تربیت کنید به یه دونه اکتفا کنید به خدا حیفه. به این فکر نکن بعد تولد بچه دوم دوباره باید همه ی این کارارو خودت بکنی پس الیساجون رو واسه چی تربیت کردی؟کمکت میکنه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم و ممنونم از اینهمه لطف و مهربونییییییییییییییییییییییتممنونم از اینکه نظرتو در این مورد گفتی دوستم همه حرفهات درست و بجا هستن اما......... بازم خدا هر چی بخواد
جیران بخشنده
13 دی 92 12:40
قربونت بشم من بلا خانوم عکسات خیلی خوشگل بودن کلی کیف کردم وقتی دیدمشون راستی چه لاکای خوشگلی زدی به دستات عرووووسک
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیززززززززززززززززززززم مرسییییییییییییییییییییییی
سمیه مامان آیسا
13 دی 92 17:20
برا الیسای ناز و مامان الهام
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربوووووووووووووووووووووونت برم دوست گل و مهربوووووووووووووووووونم
مریم m2
13 دی 92 18:19
سلام. الهی فدات بشم ماشالا روز به روز خوشگل تر میشی
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزییییییییییییییییییییزم مرسیییییییییییییییییییییییییییی
مامان آروین (مریم)
14 دی 92 13:12
هزار تا برای الیسای خوشگل و زرنگ و باهوش قربونت برم دوست عزیزم مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
15 دی 92 9:27
چه عکسهای خوشگلی دست مامان الهام درد نکنه منم با شما موافقم الهام جون خودم 100% با این قضیه تک فرزندی موافقم اگه هوسه یدونه بسه ما از وبلاگ ستایش مهربون هستیم ولی آدرس براتون گذاشتیم شما هنوز لینکومنو تغییر ندادین این آدرس جدیدمونه سر نمیزنی به ما الهام جون
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم مرسییییییییییییییییییییییییییییی خدا همین یک دونه ما رو برامون حفظ کنه آخه ویروس تنبلی گرفتم عزیزم حالا عید که نزدیکه اونوقت لینک تکونی میکنم و اونم درستش میکنم
maman atrina
15 دی 92 14:55
سلام الهام جون ممنون که جوابم را دادین هزارتا بووووووووووووووووووس ایرادی نداره عسیسم باید اندازه چیا را بزنم و چیکار کنم ممنون میشم راهنمایی ام کنین گلم اینها هم تقدیم به الیسای عزیزم زیباترین عروسک دنیا
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربونت برم وظیفمه بله اندازه میخواد و اول کاملا قدش چنده؟ بعد سر شانه و قد لباسش و دور سینه . عزیزم همین رنگ باشه ؟ و برای کی میخوای ؟
مامان آیسو وآیسا
15 دی 92 17:25
برا الیسای خشگللللللل
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربونت برم دوست مهربووووووووووووووووونم
مامان مبینا
15 دی 92 20:51
سلام مامان الیسا جون نازما اپیم اگه دوست داشتید بهمون سر بزنید
میترا
15 دی 92 22:34
دستتون در نکنه مامان الیسا و ممنون که حوصله بخرج میدین جوابمو میدینخدا همیشه حفظتون کنه برا الیسا کوچولوی ناز و دوس داشتنی راسی ایشالله اومدم آمل خوشحال میشم ببینمتون
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
نه عزیزماری نکردم کاش میشد کمکت کنم . مرسیییییییییییییییی حتما عزیزم منم همینطور
مامان بردیا
16 دی 92 10:00
وای گل من چقدتو نازو ملوسی...بخوووووووووووووورمت
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم خاله جون عزیییییییییییییییییزم
ترانه
16 دی 92 10:36
سلام دوست عزیزمن خیلی اتفاقی به وبتون سرزدم ماشاا...چه دخرنازی دارین خیلی هم قشنگ مینویسن
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام دوست گلم ممنون از لطفتون مرسییییییییییییییییییییی گلم
زهره مامان مرسانا
18 دی 92 11:39
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
مرسییییییییییییییییییییییییییی
مامان آنیسا
18 دی 92 13:48
الیسا جونم مثل همیشه زیبا و ناز و دوست داشتنی خوشتیییییییییپ واقعا عزیزم درکت میکنم تو این زمونه داشتن دوتا بچه مساوی با فراموشی کامل خودت!اما فکر میکنم با بزرگتر شدن و مستقل تر شدن الیسا جون ممکنه نظرت عوض بشه و دلت واسه نی نی بازی تنگ بشه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم یعنی امکان دلتنگی هم هست ؟؟؟؟؟؟؟ ممنونم عزیزم
مامان شاهزاده محمدايليا
18 دی 92 14:41
سلام اگه با تبادل لينك موافقي بگو
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم . چرا که نه
آناهیتا مامانیه آرمیتا
19 دی 92 15:45
عزیزخاله خیلی عکسهات مثل همیشه نازن ماشالا چقدرم بزرگترشدی پس الیساگلی هم مثل دوستش یه دونه میمونه همیشه سلامت وخوشبخت و سبزباشیدکنارهم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم خاله جون دوست داشتنیو مهربونم پس شما هم همینطور ممنونم آنا جون از دعای خیلییییییییییی قشنگت
maman atrina
19 دی 92 17:53
مامان زری ترانه
19 دی 92 19:33
سلام الهام جون . خیلی کم پیدا بودی نگرانت شده بودیم . فدای الیسا جون که دیگه خانوم شده و مهد می ره سلام عزیزم . قربونت برم که به فکرمون بودی عزیزم ممرسیییییییییییییییییییییی