سال 1393 و چهارمین بهار در کنار فرشته نازنینمون (عیدانه سری اول )
سلام به همه دوستهای گل و مهربونم ،سال جدیدو به همه شما تبریک میگم و امیدوارم سال خیلییییییی خوبی برای همتون باشه دوستون دارم
ببخشید اگه کامنتهای پر مهرتونو بدون جواب گذاشتم دوستووووووون دارم .
سلااااااااااااام به دختر همیشه شیرینم و فرشته خونمون الیسا جونم :
بهار عمرم ،دخترکم، چهارمین بهار عمرت مبارکت باشه و امیدوارم سالی پر از شادی و سلامت داشته باشی .
الیسای عزیزم امسال بیشتر از هر سالی عیدو درک میکردی و بیصبرانه منتظر عید بودی و تو خیابون با دیدن ماهی قرمزها کلی ذوق میکردی و نگاشون میکردی و هر روز میگفتی پس کی هفت سین میذاریم ؟؟؟ ما هم حسابی روزهای آخر سالو فروشگاه گردی کردیم از سمت بابلسر بگیر تا چالوس و تا آخر شب بیرون بیرودیم و چون کنار هم بودیم خیلی خوش میگذشت البته اوایل گریه میکردی که من نمییام و پیش مامان ملی میمونم اما من دلم میخواست باهامون بیای و برای همین گفتم اگه بیای برات یه هدیه میگیرم و این شد که کم کم تو هم به فروشگاه گردی عادت کردی و هر بارم کلی خوش بحالت میشد خوشگل مامان .
امسال برنامه ای برای سفر نداشتیم اما همین که سه تایی کنار هم بودیم خیییییییییییییییییلی خوب بود و مخصوصا لحظه سال تحویل خونه خودمون بودیم و کلی به سه تاییمون خوشگذشت و یه جشن کوچولو گرفتیم و یه شام خوشمزه باباپز هم خوردیم و من امسال بیشتر دوست داشتم کنار هم باشیم و همین برام خوشحال کننده بود وتو هم تو خونه کاری به کارمون نداری ،بازی میکنی ، خودت میخوابی ، خودت دستشویی میری، خودت اتاقتو تمیز میکنی و منم آروم از آرامش تو نازگلم .
این لباسو هم بخاطر عکس اسبی که روش بود برای سال اسب گرفتم برات که خیلی خوشت اومد عزیزترینم .
اینم هفت سین اتاق الیسا جووووووووووووووووووووووووونم
قربون اون ژست های نازت عزیزم ...
الیسا جونم ما قبل از لحظه تحویل سال یه سینی که توش قرآن و سبزه و آب هست و آماده میکنیم و یه کی میره بیرون از خونه و هر وقت سال تحویل شد میاد بیرون و ما این چهار سالو با قدمهای نازو پر برکت تو آغاز کردیم دختر خوش قدم من که قدمت همه جا و برای همه خوبهههههههههههههههه
عروسک من سینی بدست آماده تا بره بیرون ...
اینجا هم پشت دری و با لبخندهای نازت دلمونو میبری....
بههههههههههله مامانی ثانیه هارو بلند بلند معکوس میشمرد و بعدش شما با قدمهای کوچول موچولو ت اومدی خونه ....
بابایی هم کلی بغلت کردو بوسیدت...
رقصیدن پدر و دختری....
یه بوس عاشقانه هم میچسبه.....
دخترم اولین عیدی نقدیشو از بابا جونش گرفت اونم بابت تحویل کردن سال نو بود که ١٥٠ هزار تومان بابایی بهش داد...
بعد از شام و دختری منتظر تا گوشیه بابایی رو برداره و بازی کنه و منم بخاطر همین تو گوشیم بازی نذاشتم و هر وقت بابایی نیست میگی مامان گوشی بابا هم نیست ؟ چرا؟ ....
خونه مامان ملی و بابا قاسم ...
من عاشق این اداهای بامزه و شیطونتم خیلییییییییییی خوشم میاد از این مدل عکسهات...
میگی من خییییییییلی قوی هستم ببین ....
اما عیدی هات عزیزم بریم ادامه مطلب...
مبااااااااااااااااااااااااکت باشه
عیدی بابایی و مامانی به دختر نازنینشون مبارکت باشهههههههههههههههه نفسم ...
از طرف بابا قاسم ١٠٠ هزار تومان و از طرف مامان ملی عزیزم یه سر سره خیلی خوشگل که عاشقشی ....مرسییییییییییییییییییییییییییی پدرو مادر عزیزم .
از طرف عمه راضی و عمو ابراهیم هم ١٠ هزار تومان عیدی و این دو تا عروسک هم سوغاتی برای الیسا جونم ..مرسیییی.
از طرف عمه ثمینا و عمو داوود هم ١٠ هزار تومان عیدی و این چرخ خیاطی که واقعا میدوزه هم سوغاتی برای الیسا جونم ..مرسیییی.
از طرف بابا سعید و مامان معصوم هم ١٠ هزار تومان به دختر گلم مرسیییی.
بقیه فامیلها هم زحمت کشیدن و عیدیهاشون هم نقدی بود مرسییییییییییییییییییییییییییییییی.