عیدانه الیسا جووووووووووووووووون در طبیعت (سری دوم)
سلام به نازنین دختر خودم که این روزها حسابی کنار هم بودیم و خیلی هم به من عادت کردی و وابسته تر شدی مامانی ، یه وقتهایی اونقدر میبوسی منو که خسته میشم و دلم نمیاد اینطوری باشی نازگلکم ،حتی بیشتر وقتها یواشکی میایو پاهامومیبوسی و منم میگیرمت و تا جایی که نفسم بیاد میبوسمت خوشگل خانم خودم . از شیرین زبونیهات چی میتونم بگم که با اون زبون شیرینت همه رو عاشق خودت میکنی ...تا یه کار اشتباه انجام میدی زودی میگی مادر جان من بچم دیگه چه انتظاری از من داری ؟ پیش میاد دیگه کاریش نمیشه کرد تا بزرگتر بشم حالا چشماتو گرد نکنیا !!!! منم اگه هر چی هم عصبانی شده باشم با این شیرین زبونیت کلی میخندم و میبوسمت .
تا بابایی میاد زودی درو باز میکنی و میگی بابا جونم اومدییییییی حالا بگو واسه من چی خریدی ؟ همونجا میشینی و همه رو بررسی میکنی .
خیلی وقته که دیگه خودت میری دستشویی و لی یه کوچولو وسواس داری و هزار بار دستشویی رو میشوری و وقتی بعدش میام و میبینم خودمم باورم نمیشه تو اینطور تر و تمیز کردی مهربووووووووووووووووونم .
عاشق میوه ای و این روزها حسابی شروع کردی به هندونه خوردن و کلی هم لذت میبری البته جدیدا به آناناسم خیلی وابسته شدی و تا بیدار میشی میگی یه آناناس پوس کن میخوام ویتامین بگیرم قوی بشم زود باش مامان گلم . (با اون زبونت )
حالا بگم از جنگل رفتنت که خیلی از جنگل خوشت میاد .
من و تو بابایی یه روز تو عید زدیم بیرون و یه جای خیلی قشنگ پیدا کردیم و منم برات یه کم اسباب بازی آوردم تا بازی کنی و تو با دیدن درخت و سبزه ها کلی ذوق میکردی و میرفتی درخت هارو بغل میکردیو میگفتی سلاااااام درخت بزرررگ خوبی .... و خیلی خوب بودی خودت بازی میکردی و کاری به ما نداشتی و خیلیییییییییییییی خوشگذشت عزیزم .
خوشتیپ خودمی نازگلکم
عاشق توپ و فوتبالی و تا چشمت به توپ افتاد کلی باهاش بازی کردی اونم با چه هیجانی ...
حالا بریم بازییییییییییی
کلی واسه خودت میدوئیدی و شعر میخوندیو به قول خودت دارم آواز میخونم
بابایی در حال درست کردن کباب برای ناهار
ازمون دور بودی و داشتی بازی میکردی و تا متوجه بوی مباب شدی دویدی اومدی ....
آخه عاشق گوشتی و اگه غذایی گوشت نداشته باشه از نظر تو غذا نیست و خوشمزه هم نیست
بابایی بزن قدش
الیسا خانم مشغول خوردن
بابایی داره دستاتو میشوره و تو هم داری براش شیرین زبونی میکنی
اینم من و عشقم که نفسم به نفسش بنده
ما هر جا هستیم بادکنکم باید باشه دیگه ... اینجا داری بادکنکتو میبری گفتم نکش رو زمین میترکه و تا گفتم همین شد و ترکید و منم بهت یه بادکنک دیگه دادم و تو هم همش اونو بالا نگه میداشتی تا نترکه . قربون دختر حرف گوش کن و زرنگم بشم من .
الهییییییییییییییییییییییییی قربونت بشم که داری با این عروسک کوچولوی خرگوشی با تمام احساست صحبت میکنی
اینم الیسا جونی عاشق درخت و طبیعت ...
تا دیدی بابایی داره برات کباب آماده میکنه زودی رفتی پیشش و داری نازش میدی مهربوووووووووووووووونم
با صدای بلند میگی سلاااااااااااااااام درختها سلااااااااااااااااام من اومدم من الیسا هستمااااااااااااا
عیدیهای مامان و بابا سری دوم :
اینم شلمن که بابایی خودش گرفته بودو منم نمیدونستم و کلی خوشحال بودی از این کادوت تازه چند شب اول باید بغلش میکردی تا میخوابیدی .
از بس عاشق دورا هستی که هم کتاب و هم سی دیشو داری و اینم عروسکش عزیزم .