الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

ماهک من ......

شیرینم ....

1393/2/22 12:04
972 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااااام به الیسای نازنینم ، به دختر شیرینم ، به همه دنیای خودم که عاشقونه میپرستمت  و شدی همه کسم و همه چیزم  و  هر روز داری بزرگتر و شیرین تر میشی دختر باهوشم  و من و بابایی از دیدنت کلی امید میگیریم و بعد بابایی میگه دیدی  الهام  ما هم به همه آرزوهامون  رسیدیم و با داشتن الیسا جان هیچی نمیخوام  .... 

هر روز صبح بیدارت میکنم و صورت ماهتو میشورم و  موهای نازتو شونه میزنم و  با کمک هم  لباس انتخواب میکنیم  و هر چیزی رو الکی نمیپوشی و به ترکیب رنگهاشون دقت میکنی و میگی اینا که رنگاشون به هم نمیخوره  ، نه مامان  این نمیشه و خلاصه کلی میگردی تا پیداش کنی و موقع رفتن هم کلی منو میبوسی و میگی مامان جانم  من زود بر میگردما باشهههههههههههه ...

با بابایی میری مهد و موقع برگشت هم بابایی یک ساعتی رو تو حیاط مهد مشغول بازی دادن شما میمونه چرخو فلک که صدای خنده هات کل حیاط مهدو میگره و همش میگی بابا جون تند تر تند تر و حسابی بازی میکنی و وقت اومدن هم خودت میای در میزنی و تا درو باز میکنم میپری تو بغلم و یه نفس شروع میکنی از کارهای مهدت میگی چه خوب باشه چه بد و بعدشم لباستو خودت در میاری و خودتم میری لباس منزلی میپوشی و میای ناهار میخوری و بعدشم لالا و یه مدتی عاشق آهنگ شب بخیر کوچولو شدی و خودت تو گوشیم میگردی و اول قصشو میذاری و بعد لالاییشو و همونطور باهاش میخوابی و بعد از بیدار شدنتم  بیشتر وقتها میریم پارک نزدیک خونمون که خیلی بهت خوش میگذره حسابی بازی میکنی و شادی و یه وقتهایی هم  با هم میریم کتابخونه و یه وقتهایی هم مهمونی یا پیاده روی خلاصه بیکار نیستی گلکم .

از خودت بگم که همچنان عاشق نقاشی هستی و خیلی قشنگ هم نقاشی میکشی و باید بگم هنوز چیزی از نقاشی رو من بهت یاد ندادم و حتی چیزی رو نکشیدم و نگفتم مثل من بکش چون خیلی دوست دارم همه چی ساخته ذهن خودت باشه و خودت یاد بگیری و حتی تو یاد گیری شعر هم یادم نمیاد که من شعری رو بخونم تا تو یاد بگیری و همیشه با گوش کردن و اونم غیر مستقیم  اگه خوشت بیاد یاد میگیری و به این روال عادت کردی  که خیلی عالیه و همونی که میخواستم شد .  از کارهای مهدت بگم   تو مهد خیلی مودب هستی و به همه احترام میذاری و کلی برای خودت دوست و رفیق داری و  مربی مهدت میگفت الیسا تو بازی میشه رئیس  بچه ها و بازیشونو کنترل میکنه و تو کار دستی و نقاشی هم عالی هست و تازه چون مهد کودکت تک زبانه هست و فارسی حرف نمیزنن و مربیت گفت الیسا کاملا مکالمه های انگلیسی مارو  متوجه میشه و انجام میده و کلی شعر های انگلیسی بلده  و بیشتر حرف زدنش با بچه ها انگلیسی  و وقتی به انگلیسی بهش چیزی میگم قشنگ متوجه میشه و خیلی خیلی  ازت تعریف کردن و گفتن که الیسا خیلی باهوشه و  هیچوقت تا چیزی رو کامل  یاد نگیره تکرار نمیکنه و حتما دوست داره کامل بلد باشه و همیشه اول نگاه میکنه و گوش میده و هیچ کاریو الکی انجام نمیده و هنوز کاری نکرده که حتی بهش تذکر بدیم و منم حساببببببببببببببی بهت افتخار کردم ملوسک خوشگلکم و تازه روز معلم برای همشو کادو گرفتیم و وبا چه ذوقی بهشون میدادی و یه روز از مهدت تماس گرفتن و گفتن الیسا جون  باعث افتخار مهد ما هستش هم از لحاظ باهوش بودنش و هم ادبش و بچه ای که هنوز یه حرف بد از دهنش نشنیدیم  و اگه هم کسی چیز بدی بگه ملی ناراحت میشیو  ازشون فاصله میگیری و برات جای تعجبه که چرا اینجوری حرف میزنن  .... فدای دختر مودبم بشم من .

  یه روز من و تو و بابایی  رفتیم کتابخونه و تو شروع کردی به شمردن و کم کردن و ... و آقای فروشنده گفت بچه ها تو این سن  همینجوری برای خودشون میشمردن اما درکشو ندارن و بابایی گفت نه الیسا کلا اعدادو دوست داره و همیشه کارش همینه و خیلی قشنگ  درکش میکنه و اون آقا هم کنجکاو شد و گفت یه تست میگیریم و اگه تونست جواب بده پس واقعا این بچه هوش عجیبی داره  و خیلی تعجب کرده بود و کلی خوشش اومده بود و گفت اگه بچه ای یه کتاب کامل رو حفظ باشه جای تعجب نیست  چون ذهن بچه ها آماده پر کردن هست اما ریاضی اونم با علاقه خودش ......  تازه کلی از اعدادو میشناسی  واقعا ما بهت یاد ندادیم  و یهو میای میگی اگه دو تا 8 کنار هم باشه میشه هشتادو هشت و یا میگی مامان اگه دایره بره کنار یک میشه 10 و خیلی چیز های دیگه ... دخترکم ملوسکم  من ، دوست دارم شادو سلامت  باشی و از اون مامانهایی نیستم تا رسیدم یه جایی اونقدر ازت سوال و پرسش کنم تا دیگران به به  بگن برای من ما سه نفر مهمیم نازگلم همین .

 

یه روز با هم فرفره بازی کنی ...

 

 

 

 

 

 

دختر نازم  با اون رگه های طلایی تو موهای مثل موج دریات انگار خدا  خودش موهاتو  نقاشی کرده و  یه تکه از دونه برفشو تو صورتت بکار برده و اندامتو هم مثل گل زیبا کرده دیگه چی میشه گفت با این همه مهربونی خدای خووووووووووووبم که همچین عروسک نازو شیرینو ملوس و باهوشی رو بهم داده ..... خدای  مهربونم شکرت ....

 

 

قربون اون نگاه مهربوووووووووووووووووووووونت

 عاشقتم همه  وجودمیییییییییییییی آخه تو دخترمیییییییییییییییییی ، همدمیی ، غرورمیییییییییییییی ، پایان اتظارمییییییییییییییییییییییی

پسندها (9)

نظرات (6)

maman atrina
22 اردیبهشت 93 11:49
الهام جونم سلام خیلی دلمون واست تنگ میشه دیر به دیر آپ میشین خانومی بهت تبریک میگم عزیزم واسه داشتن دختر ناز و مهربونت الیسا جون و این همه مهربونی و قداست به خاطر داشتن مامان گلی مثل شماست عزیزم
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام دوست گلم مرسیییییییییی ببخشید دیگه بس که باالیسا مشغولم دیگه وقتی نمی مونه بازم چشم خجالتم نده دوست عزیزم ممنونم
ترانه
22 اردیبهشت 93 13:55
سلام الیسا جونم الهی فدات شم که اینقدرشیرین زبونی عاشقتم گلم باهمه وجودم عاشقتم ودعامیکنم تاهمیشه سالم باشی وهمیشه لبت خندون وشادباشی بوووووووووس
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلااااااااااااااام خاله جونی مرسییییییییییییییییییییییییی
مريم
23 اردیبهشت 93 11:09
بابا خوشتيب ماماني اليسا دخترت ماشالله خيلي خوشمله واسه خودش خانومي شده
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیییییییییییییییزم قربوووووووووووووووووونت برم مرسییییییییییییییییییییییی
تکتم
24 اردیبهشت 93 9:52
ماشاله به این دخمل باهوش و زرنگ الهام جوووووووون بهت تیریک میگم همچین دختری داری و تربیتش کردی مطمئنم در آینده الیسا جونی دکتری یا مهندسی میشه و فرد مفیدی در جامعه میشه با همت خودش و پشت کار شما مامان بابایی که خیلی هواشو دارین به امید اون روززااااا
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم دوست مهربوووووووووووووونم مرسییییییییییییییییییی از اینهمه لطفت عزیزم
عاطفه
24 اردیبهشت 93 10:06
چه دخمل شيرين و خوش تيپ و از همه مهم تر مهربوني
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
قربووووووووووووووونت برم مرسییییییییییییییییییییییییییی
✿ آناهیتا مامانیه آرمیتا ✿
24 اردیبهشت 93 12:16
خوشگل خانوم بااون تیپ بامزه ات روزت بابایی مهربونت مبارک ایشالا زیرسایه هردوشون سلامت باشی وشادهمیشه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم مرسیییییییییییییییییییییییییییی خاله جونی گلم