چهار روز تعطیلانه خرداد ماه الیسا جونییییییی....

سلام به عزیز تر از جونم به الیسای شیرین زبونم ، جونم برات بگه دخترم  که چند روز تعطیل بود و قرار بود چند روزی حسابی با هم باشیم و روز اول که حسابی  بادو و بارون بود و نمیشد جایی رفت اما حسابی تو خونه بازی کردیم و ماشاالله به انرژی تو دخترم که خستگی برات معنی نداره و حسابی بازی میکردی و یه روزم رفتیم شهر بازی و کلی بهت خوشگذش و یه روزم رفتیم جنگل که تو عاشقی مامان جون. اینکه چند روز کامل با هم بودیم خیلییییییی خوب بود و بعد از تعطیلات که رفتی مهد روز اولش برام یه کم سخت بود دردونه خانم جونم . حالا برین سراغ عکسها ....

اای جانم تا چمن دیدی بازم دراز کشیدی اما اینبار  نور خورشید نذاشت ....

اینم رادمهر کوچولو

با خاله شقایق و عمو محسن  رفتیم جنگل که خیلی خوشگذشت و مخصوصا به شما وروجکهای خوردنی

جدا از خودمون براتون پارچه پهن کردم و شما هم داشتین با عروسکهای نمایشی بازی میکردین و از اونجایی که عاشق جنگلی فکر کنم بازم امسال تم جنگلی رو باید انتخاب کنیم  اونم سلطان جنگلو

بله ما هم هر کاری کردیم تا خوشحالیتون چند برابر بشه و برای همین داشتیم عکو زنجیر باف.....

بعدشم قطار بازی که  تو خنده از رو لبات کنار نمیرفت و تازه همیشه میگی مامان قطار سوار شیم بریم اصفهان ( نمیدونم چرا حالا گیر دادی به اصفهان )

یه بازیه دیگه که ما میخوندیم و شما دو تا میرقصیدید و تا ما ساکت میشدیم شما باید تو همون حالت میموندین که تو نازدونه خانم خیلی قشنگ انجام میدادی

به قربون ژستهاتون...

ما هم حسابی بازی کردیما....

داشتی شعر میخوندی ...قربون اون دستهای نازت ...

بابایی هم که مشغول به سیخ کشیدن برای کباب...

بله اینم یه مدلش و تا میگفتم الیسا جونم میشکنه ها ... تو هم میگفتی نه مامان نگران نباش کیفیتش خوبه ....

خنده های تو دنیای منو شاد میکنه ...

الیسای مهربونم خیلی خیلی رادمهرو دوست داری و خیلی بهش توجه میکنی و اصلا حسودی نمیکنی و اسباب بازیهاتو میاوردی و میدادی به رادمهر و با اینکه خیلی وسواسی یه دستمال میگرفتی و دهن رادمهرو تمیز میکردیو همش نازش میدادی و برای خودم خیلی جای تعجب بود که تو چقدر به این بچه دلبستی ملوسک من و همیشه میگی تو پسرا فقط رادمهرو دوست دارم .... البته خاله شقایق و عمو محسن هیچوقت  بهت نگفتن الیسا نرو پیشش و یا هر حساسیت دیگه ای و تو واقعا دوسش داری مهربووووووووووووونم.

کلی میگشتین و چوب خشک جمع میکردین و واسه خودتون بازی میکردین .

عاشق این ژستمم مثل آدم بزرگها ژست گرفتین ....

گل من میون گلهااااااااااااا...

روزهای که خونه بودیم :

رنگ بازی ....

اینم روش جدید بپر بپر که تو تختت انجام میدی ....

قطار زبانتم روشن میکنی و همراه باهاش تکرار میکنی....

سی دی زبانتو میذاری و شروع میکنی به انجام دادنش ....( و بماند که یه وقتهایی  گیر میدی که ما باید انجام بدیم )

عاشق میوه هستی ....

قربووووووووووووووووون اداهای نازت عزیزم

عروسکهاتو جمع کردیو تل هاتو سرشون کردی و داشتی براشون تولد میگرفتی و این مکعب سبز هم لب تابت بود مثلا که آهنگ تولد میخوند....

سالاد میوه که ببینی از ذوق اینجوری میشی...

اینم از تاس چین که خیلی راحت و با دقت همشو انجام میدی

دختر ورزشکار من حسابی بدنش نرم شده...

دومینو رو هم خیلی خوب بلدی و دوست داری...

از این کارت خیلی خوشک اومد که برای این خونه ها پله گذاشتی

الیسا هر وقت و هر جا باشی نقاشی همراهته و خیلی دوست داری و هنوزم هیچ آموزشی بهت ندادم و اینو کشیدی و گفتم برام توضیح میدی چی کشیدی ؟ تو هم گفتی مامان زری ، بابا زری ، نی نی زری ، حالا چه داستانی داشت که همشون زری شدن نمیدونم.

پیش بسوی شهر بازیییییییییییییییییییییی...

ای جووووووووووووووونم عروسک خوشتیپ خودمی...

عاشق قطاری و خودت رفتی پیش این بچه نشستی و گفتی نمیخوام تنها باشم ... و بعدش گفتی نمیشه رفت اصفهان ؟؟؟؟؟

بازی مورد علاقه الیسا جووووونی....

خونه مامان ملی که میریم حسابی آتیش میسوزونی و یه تنه کار 10 تا بچه رو یه جا انجام میدی و نمیدونم چرا وقتی میریم اونجا اصلا صدای منو نمیشنوی و یا وقتی میگم الیسا یه کم آرومتر اصلا منو نمیبینی  و اونجارو خیلی دوست داری البته منم بودم دوست داشتم چون هر کاری بگی برات انجام میدن ... و اینجا چون داری کتابتو حل میکنی آروم نشستی شیطون بلای من.

از دستت الیسا جونم تا دوربینو ببینی ژست میگیری .....

سایز دوچرخت بزرگ بود و رکاب زدن تا حالا برات سخت بود اما حالا خیلی قشنگ رکاب میزنی ولی باز رانندگیت بهتر از دوچرخه سواریته...

کاملا میشه ذوق و خوشحال بودنتو تو عکسها دید....

یه کم میوه بخووووووووووورم ...

آخ جون چارلی و لولا داره ... این روزها عاشق برنامه کودک چارلی و لولا هستی و وقتی شروع میشه  میپری هوا و با ذوق تمام هورااااااااااااااااااااااا ....

رفتی از آشپزخونت وسیله آوردی تا ازم پذیرایی کنی...

اینم یه پاذل ماهیگیری که خیلی دوسش داری...

دوستت دارم اما نه به اندازه ی بارون چون یه روز بند میاد

دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف چون یه روز آب می شه

دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل چون یه روز پژمرده می شه

دوستت دارم به اندازه ی یه دنیا چون هیچ وقت تموم نمی شه