سوغاتی...
عزیزم هفته قبل مادرو پدر جون و دایی عادل رفته بودن مشهد و من وتو خیلی تنها شدیم وتو هم همش بهونه دایی عادلو می گرفتی و باهاش حرف میزدی تا اینکه اومدن و کلی سوغاتی های قشنگم واسه دخملی من آوردن دستشون درد نکنه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی