درد و دل الیسا با بابایی...
دخــــتر که باشی میدونی اولین عشق زندگیت, پــــــــــدرتِ
دخــــتر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا, آغوش گرمِ پـــدرتِ
دخــــتر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستات بگیری و
بعدش دیگه از هیچی نترسی
, دستای مهربون و گرم پــــدرتِ
دخــــتر که باشی میدونی همه دنیا پــــــــــدرتِ
دخــــتر که باشی میدونی هر جای دنیا که باشی، چه کنارت باشه یا نباشه,
قویترین فرشته ی نگهبان زندگیت
پــــــــــدرتِ
بابا جونم خیلی دوست دارم می دونی چند تا ؟ ٢ تا ...
بابا جونم وقتی خونه نیستی خیلی دلم تنگ میشه و بهونتو میگیرم می رم عکست و میگیرمو گریه می کنم وقتی هم که زنگ می زنی صداتو می شنوم اشکم در مییادو هور هور گریه می کنم ...
وقتی تو تختمم می رم کنار پنجره تو اتاقم و کلی صدات می زنم ....
تازه بابایی صدای درزدنتو می شناسم تا در می زنی با صدای بلند داد میزنم بابا بابا بابا ...
تازه وقتی لوسم میکنی کلی کیف میکنم...تازه وقتی میگی دختر بابا چی دوس داره ...منم میگم بدبا (بستنی) تو هم بهم میدی ....
بابایی من میدونم که خیلی کار داری و من می دونم ... اما چون کوچولو هستم زود یادم میره ...
تازه یه کمی شیطونم چی کار کنم دخملی توام دیگه...
بابایی عاشقتم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی