الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

ماهک من ......

تقدیم به عزیزتر از جانم، دختر گلم، به مناسبت اولین سالروز تولدش

1390/10/30 0:08
2,735 بازدید
اشتراک گذاری

 

نازنین من، ازهنگامی که در یک روز گرم تابستانی وجودت با وجودم پیوند خورد و پس از آن حرکت های کوچکت را در درونم احساس کردم، بزرگتر از آنچه که بودی یافتمت، نه مثل یک جنین تازه شکل گرفته و ناقص، که مثل یک انسان بالغ.

 

الیسای من؛ نه ماه انتظار برای دیدنت سخت بود اما وقتی به دنیا آمدی همان چیزی بودی که تصورش را در ذهن می پروراندم. صورت کامل قشنگت نه مثل یک نوزاد زشت تازه به دنیا آمده، ورم کرده بود ونه چشم هایت به روی این دنیا بسته، بلکه نوزاد پرجنب وجوشی بودی با چشمانی باز و نگاهی کنجکاو و پر از جست و جو که برای اولین بار بروی صورتم می افتاد. می دانستم که تو بیقرار تر از من بودی تا مادرت را ببینی، درواقع این تو بودی که نه ماه در انتظار دیدن ما بودی.

شیرین من، برای اولین بار وقتی مکیدن را آغاز کردی متوجه شدم که به سر و صدای اطراف خودت واکنش نشان دادی، برای لحظه ای از شیر خوردن دست کشیدی وسرت را به طرف صدا بر گرداندی، اطرافت را نگاهی کردی ودوباره به شیر خوردن ادامه دادی.

 

باهوش من، تو زودتر از اینها بزرگ شده بودی و این را حتی پزشک معالجت وقتی برای اولین بار می دیدت تائید کرد.

 

رعنای من، تو زیر نگاه های آرزومند و اما نگران ما قد کشیدی و بزرگ و بزرگتر شدی تا گذشت سریع زمان را بر روی چهره هایمان احساس نکنیم.

 

طناز پدر؛ زندگی زیباست حتی اگر بابا و مامان سخت مشغول فراهم کردن آسایش زندگی برای تو باشند وخودت بهتر از هر کسی می دانی که، بابایی تنها یک فرشته روی زمین دارد وآن هم تویی.

بااین امید که در آینده به دختر بودنت، زن بودنت و مادر بودنت افتخار کنی.

 

تولدت مبارک نوگل همیشه بهارم.

 

رویای دیدن ده سالگی و بیست سالگی ات را در سر دارم و می دانم آن روز قلب پاکت دشت شقایق هاست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)