اولین برف زمستونی ............
سلام به دختر نازو شیطون بلای خودم الیسا جون جونم برات بگه دیروز ناهار رفته بودیم ولیمه عمه بابا علی(عمه فاطی) و شما رو نبرده بودم و اولین باری بود که بدون تو میرفتیم آخه هر وقت میریم تو جمعی اونقدر شیرین زبونی میکنی و شیطونی که وقتی برمیگردیم مریض میشی و منم برای همین گفتم یه جاهایی رو نبرمت و بردیمت خونه مامان ملی با اینکه دایی عادل جون هفته بعد کنکور داره بازم با جونو دل نگهت داشت و باهات بازی کرد مرسیییییییییییی عادل جونم امیدوارم موفق بشی موقع ناهار دیدم داره برف میباره کلی ذوق کردم و بعد از ناهار با بابا علی اومدیم دنبالتو سه تایی رفتیم بیرون تا حسابی برف ببینیم و تا نور رفتیم و تو اون سرما بس...
نویسنده :
مامانی و بابایی الیسا جون
18:10