الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

ماهک من ......

38ماهگرد پرنسس خانم مبارررررررررررررررررررررررررک

صد تا گل و شاپرک تولدت مبارک تول تولد  28 ماهگردت مباررررررررررررررررررک الیسا جونم پرنسس زیبای من  امشب 28 ماهگردتو جشن میگیریم و تو خوشحال از ذوق تولد و کیک و ... الیسای من پرنسس ماه روی من  دختر دلربای من  عروسک شیرین ادای من  ماهگردت مبارک الیسا جونم از خیییییییلی وقت تا حالا گیر دادی یه تولد رنگین کمونی بگیر ( حالا تو بیشتر از من در مورد تم تولد  اطلاعات داری) و منم چند رنگ پارچه گرفتم و یک ماهی با این پارچه ها بازی کردی تا مامانی یهو گیر داد تا لباستو بدوزه ( جالب اینجاست مامانی اصلا خیاطی بلد نیست اما برای تو... ) و اینکارو کردو تو هم کلی ذوق کردی و هی میپوشیدی و میگفتی خلاصه و...
26 شهريور 1392

شلپ شلوپ آب بازی کن تو باغ میری کنجکاوی کن ....

الیسا جونم تا بینهایت دوست دارم دختر قشنگم     الیسای ماه من دختر نازنینم از اونجایی که عاشق آب بازی هستی چند روز پیش رفتیم خونه مامان ملی و تو هم گفتی من آب بازی کنم و  دو تا دایی هات هم  بسیج شدن و استخرتو باد کردن و به دستور خانم خانمها هر چی  ودوست داشتی همون شد تا بهت حسابی خوش بگذره و هر چی دوست داشتی با خودت آوردی و کلی شالاپ شلوپ کردی و رقصیدی و شعر خونونی و حسابی بهت خوش گذشت و با کلی خواهش حاضر شدی از استخرت دل بکنی هلوی مامانی . رفتی تو خونتو داری بازی میکنی... شیرجه زدی تو آب ... فدای ذوق کردنات و خنده های از ته دلت... ...
22 شهريور 1392

دخترم تاج سرم روزت مبارک ...

دخترم دردانه ی زیبایم عزیز تر از جانم پاره ی تنم دوستت دارم ... صدای دلنوازت را نگاههای معصومانه ات را شیطنت های کودکانه ات را اشک های بی کینه ات را دل پاک و مهربانت را همه را دوست دارم می دانی... تو مژدگانی همه ی مهربانی های عالمی تو بهترین همدم و مونس و با محبت ترین پرستار عالمی تو ارزنده ترین هدیه ی خدا بر روی زمینی و در یک کلام تو رحمت کاملی تو را با همه ی وجود دوست می دارم دخترم همیشه خوب باش و خوب بمان و    شاد باش روزت مبارک همه وجودم  الیسا جونم. الی...
17 شهريور 1392
12386 0 49 ادامه مطلب

الیسا تو شهر بازی...

سلام به دختر سه ساله ام که کلی خانم شده و هر روز چیزای جدید یاد میگیره و تو هر شرایطی ول کنه کتاب نیست و هر بار که میرم کتابخونه دو ساعتی اون تو مشغول خرید کتابا میشم و کلی کتاب برات میگیرم و اونارو تو دو روز تموم میکنی گلم هر چند خیلی خوشحالم که انقد به کتاب علاقه داری اما باور کن منم کلی کار دارم ماما جونم  و اینبار که کتاب گرفتم دیگه یه جا بهت ندادم و قرار شد روزی یکی یکی  بهت بدم و تو هم خیلی ناراحت شدی گفتی یه دونه کتاب ؟؟ منم گفتم زحمت کشبدم رفتم برات کتاب گرفتم عزیزم و تو هم گفتی مرسییییییییییییییییییییییییی ... دخترم خیلی کنجکاوی و دوست داری از همه چی سر در بیاری و بدونی و خیلی قشنگ شباهت ها و تضادهارو پیدا میکنی  و م...
12 شهريور 1392

شیرین ترین شیرینی دنیا....

سلام به دختر گل خودم که عاشقتم مامانی : الیسا جونم بیشتر روزها رو با هم میگذرونیم عزیزم و کلی با هم بازی میکنیم و مهمونی میریم و پیاده روی و شما هم مثل همیشه شیرین و پر انر ژی هستی عزیزم چند شب پیش خونه عمه آذر شام دعوت بودیم و تو کلی با کیانا جون بازی کردی و موقع برگشت کیانا زد زیر گریه که الیسا نره پیش ما باشه من خیلی دوسش دارم و دلم تنگ میشه و عمه آذرم گفت الهام میای بچه هارو پارک ببریم ؟ منم که نه تو دهنم نیست و همیشه آماده واسه بیرون رفتنم ( حالا بماند تو از منم ددری تر شدی) گفتم چرا که نه خیلی خوبه و این شد که کیانا جونم آروم شد و تو هم با خنده گفتی کیانا جون معلومه حسابی منو دوست داریا  شیرین زبون منی دیگه فدات شم و چند روز ...
10 شهريور 1392

الیسا تو باغ فلفل ....

 الیسا جونم دختر ناز و ملوسم چه زود گذشت روزهایی که بغلم بودی و آرزوی راه رفتنت رو داشتم و با یک قدم تا تی تا تی تو به اوج آسمونها میرفتم و ذوق میکردم .... چه زود گذشت دق دقه کردنات که همه عاشقش بودن عزیزم .... چه زود گذشت حرف زدنهات ای جانم انگار همین دیرئز بود که دختر باهوشم همه چیو به اشاره میگفت و  مامان بابا به انتظار حرفهای شیرینش لحظه شماری میکردن و الیسای ناز من یک دفعه و کامل شروع کرد به شیرین زبونی و خونه پر شد از صدای نازک و ظریف دختر کوچولویی که حسابی با شیرین زبونیش دلبری میکرد .... چه زود گذشت انتخاب کردن وسیله هات آخه دیگه خودت انتخاب میکنی  ملوسکم ... چه زود گذشت خوابوندنت نقلی مامان چه زود تویی که باید ده تا ...
5 شهريور 1392

نفسم عمرم عشقم دخترم...

  دختر قشنگو باهوش و مهربونم منو بابایی عاشقتیم و از اینکه خدای مهربون  یه فرشته نازی بهمون داده هزاران بار شاکرشیم . الیسا جونم دختر شیرین زبونم اونقدر شیرین زبونی که هر کسی تو رو دیده باشه عاشق اون شیرین زبونیت میشه و به هر بهونه ای باهات حرف میزنه وکیف میکنه قربونت برم . الیسا جون عاشق بیرون رفتنی و مهمونی و پارک و خرید و چون همیشه در حال بیرون رفتن هستی یه روز تو خونه بمونی هی میگی مامانی من تو عمرم بیرون نرفتم میبینی مامان جون من چقدر گناه دارم ... منم اینجوری میشم دیگه خودت بلدی تلفن بزنی و زنگ میزنی خونه مامان ملی و میگی سلام مامان ملی جونم اصلا به فکر من نیستی و نمیگی من تهنام؟چرا نمییای دنبالم ؟ این مامانم امروز کار...
31 مرداد 1392

37 ماهگرد عشقمون تو دل طبیعت ...

  هر جا بودم با تو بودم،هر جا هستم با تو هستم تو سبک شدن تو رویا،من به دنبال تو هستم   ٣٧ ماهگردت مبارک عسل خانم  مبارک مبارک ماهگردت مبارک عزیز دلم دختر شیرینم اینبار ماهگردتو رفتیم تو طبیعت کنار دماوند تا از نزیک ببینیش و بهت خوش بگذره دیگه نمیشد کیک برد تو این هوا و شما هم دوست نداری کیک خونه برای تولدت درست کنم و میگی این برای تولد نیست مامانی و برای همین برای غذا گفتیم هر چی دوست داری انتخاب کن و تو هم گفتی  کباب   سیاه دارن ( کباب کوبیده) و گفتی بله میخوام دوست دارم ... عزیز دلم همین که تو شاد باشی و بهت خوش بگذره برای ما کافیه . دختر قشنگم خیلی بزرگ شدی و خیلی از کار...
28 مرداد 1392

کارگاه الهام و الیسا...

 دنیای من پر شد از نگاه پر مهر تو ... الیسا جونم دختر باهوشم هر چی میگذره شیرین تر و شیرین تر میشی عزیزم و دیگه دلت میخواد از همه چی سر در بیاری و همه چی رو خودت امتحان کنی و به نتیجه برسی مدتی بود همیشه ازم سوالهای جورواجور میپرسیدی و منم متوجه شدم عاشق کارهای جدیدی و کلا عاشق ریاضی و عجیب ریاضیو دوست داری و حتی سخت ترین چیزها رو (البته همه چی با توجه به سنت ) بهت میگم نه نمیگی و به دنبال راه حلش میری و تا جوابشو بدست نیاری ول کنش نیستی و بیشتر از من بابایی لذت میبره از این علاقه تو و هر چند قبلا   همیشه میگفت  بچمو خسته نکنی یه وقت جلوتر چیزی رو بهش یاد ندی دلم میخواد بچم بچگی بکنه و لذت ببره و منم همیشه میگفتم باب...
21 مرداد 1392