الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

ماهک من ......

کارگاه الهام و الیسا...

1392/5/21 2:03
2,485 بازدید
اشتراک گذاری

 دنیای من پر شد از نگاه پر مهر تو ...

الیسا جونم دختر باهوشم هر چی میگذره شیرین تر و شیرین تر میشی عزیزم و دیگه دلت میخواد از همه چی سر در بیاری و همه چی رو خودت امتحان کنی و به نتیجه برسی مدتی بود همیشه ازم سوالهای جورواجور میپرسیدی و منم متوجه شدم عاشق کارهای جدیدی و کلا عاشق ریاضی و عجیب ریاضیو دوست داری و حتی سخت ترین چیزها رو (البته همه چی با توجه به سنت ) بهت میگم نه نمیگی و به دنبال راه حلش میری و تا جوابشو بدست نیاری ول کنش نیستی و بیشتر از من بابایی لذت میبره از این علاقه تو و هر چند قبلا   همیشه میگفت  بچمو خسته نکنی یه وقت جلوتر چیزی رو بهش یاد ندی دلم میخواد بچم بچگی بکنه و لذت ببره و منم همیشه میگفتم بابا جان اینا خواسته من نیست و این الیسا هست که دوست داره و خلاصه وقتی خودش دید متوجه شد و کلی هم تشویقت کرد و گفت هر چی دوست داره براش بگیر ... حالا این یه سری از کارهای هر روز من و تو هست و  چنان جدی پیگیری میکنی که اگه من بگم نه خودت دست بکار میشی گلم بریم سراغ عکسها...

کلاس علوم و آزمایش که عاشقشی...

اولین آزمایش ما سبک و سنگین و جهت باد بود و علت هر کدوم و من لوبیا و پر و یه اسباب بازی خیلی سبک بهت دادم تا آزمایش کنی و لوبیا رو مینداختی میگفتی رفت پایین گفتم چرا؟ تو هم گفتی چون سنگین بود رفت پایین ...

و حالا داری یه ظرف لاکی خیلی کوچیک و سبک رو امتحان میکنی ...

رفتی به دنبال توپ و همش میگفتی میخوام ببینم توپ کجا میره...

با دقت تمام داری آزمایش میکنی ...

و قبل از اینکه بندازی تو آب گفتی فکر کنم روی آب بمونه و وقتی روی آب موند خودتو تشویق کردی ...

دختر باهوشم عزیز دلم تو این ظرف لاکی داری آب میریزی تا سنگین بشه و بره پایین ... فدات بشم که فکرت به همه چی میرسه...

وقتی اسم ریاضی رو آوردم گل از گلت شکفت ...

بهت گفتم بشمار و دو تا دایره رو تو دسته بذار ...

قربون اون دستهای کوچیکت بشه مامانی...

وچقدرم خوشحالی که داری درست انجام میدی...

حالا سه تایی...

حالا چهار تایی..

قربون دختر باهوشم برم که تا رسیدی به دسته های پنج تایی واسه اینکه اشتباه نکنی ینج تا پنج تا رنگ میکردی بهد دورشون خط میکشیدی...

واز نتیجه کارت خوشحالی...

حالا مسئله بعدی تو یه بیضی چند تا دایره بود و تو باید به تعداد دایره ها زیرشون خط میکشیدی که اونم خیلی خوب انجام دادی ...

ای جانم که داری فکر میکنی...

وبهد از انجام این دوتا کتاب وقتی بابایی دید کلی دستاتو بوسیدو نازت دادو گفت میرم تا جایی زود میام و زودم اومد اونم با یه جعبه شیرینی از همونایی که دوست داری و تو هم خیییلی خوشحال شدی ...

فدای شکموی خودم بشم من آخه این مگه کیکه که ناخونک میزنی عمرم...

گفتم ژست شیرینی خوردن بگیر که تو هم به این قشنگی ژست گرفتی...

زنگ  سفالگری که اینم خیلی دوست داشتی...

زنگ نقاشی  که عاشقشی اونم اگه آبرنگ یا انگشتی باشه...

فدای اون چشمهات که هر چی نگاهشون میکنم سیر نمیشم...

داری دریا میکشی( عشق دریا)...

اینم اثر دختر گلم...

تا تموم شد گفتی مامام میشه اینو یادگاری نگه داری؟؟ منم گفتم بله دخترم خیلی قشنگه و تو هم رفتی زدی به یخچال و برای خودت دست زدی...

زنگ کاردستی با چسب و لوبیا و رشته ماکارونی و....

کلی لذت میبردی از اینکه میتونستی با چسب کار کنی و میگفتی مامان این چسب بچه گونه هست میتونم باهاش کار کنم ....

زنگ آرد بازی ....

جون دلم عزیزم که خیلی دوست داری....

تا صدای آهنگ شاد اومد گفتی مامان نمیتونم نرقصم یه کم میرقصم بعد ادامه بدم باشهههههههههههه...هر جا آهنگ شاد بشنوی شروع به قر دادن میکنی حالا میخواد خیابون باشه فروشگاه باشه و...

خنده های تو امید زنگی منه...

اینم از ژست جدیدت ...

زنگ کتاب و خاله بازی...

کتاب حشرات...

بادکنکت ترکید و میخوای همونو دوباره باد کنی ...

عاشق این عکستم فرشته نازم...

بازم ژست معروفت ...

اینجا وسط خاله بازی داری میگی چرا من نرم تو این کالسکه گفتم آخه اندازه تو نیست که گفتی پس آزمایش میکنم( اینم نتیجه آزمایش کردن که اینجا بکار بردی) ...

رفتی تا ببینی میشه توش بشینی یا نه ...

زنگ آشپزی...

اینم ژستی که خودت گرفتی گفتی مامانی عکس بگیر جالب میشه....

وقتی بهت آرد میدادم تا بریزی انگار تو یه دنیای دیگه بودی و همش میگفتی یعنی اجازه دارم و میخوای کیکه واقعی درست کنیم ....

مامان تخه ملخم میخواد ؟ بله عزیزم ....

شکر اضافه میکنیم....

خوشحال و موفق از انجام کار یادم رفت از کیک پخته شده عکس بندازم...

زنگ رنگ بازی ...

رنگها رو آوردم و تا خواستم رنگ کنم گفتی مامانی لطفا رنگین کمونی رنگش کن خیلی قشنگ میشه من میدونم....

و بعد از رنگ پاهاتو رو کاغذ میذاشتی و کلی کیف میکردی ...

زنگ نظافت ...

واسه اینکه بتونی اتاقتو تمیز کنی یه برنا مه گذاشتیم و اونم اینه که تا مامانی صدای قطار رو در میاره و الیسا زودی میره سمت اتاقشو میگه دوو دوو چی چی اتاقم میخوام تمیز شی دوو دوو چی چی برو تو جات زود بشین و هر چیزی رو سر جای خودش میذاره و بهضی وقتها هم با دستمال تمیز کاری میکنه...

فدات بشم عروسکم  که خودت اینجا نشستی و منو صدا زدی گفتی مامان یه عکس ازم بگیر ... دلم میخواست گازت بگیرم...

زنگ عکاسی ...

هر وقت میخوایم جایی بریم قبلش میری کنار گلها و خودت هم ژست میگیری و میگی زود باش عکس بگیر دیرمون میشه ها واقعا میگم....

 الیسای نازم دختر باهوش و مهربونم خیلی دوست داشتنی هستی گلم امیدوارم همیشه شادو سلامت ببینمت دختر کنجکاو من عمرمی جونمی زیبای منی تو.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (35)

محبوبه مامان الینا
21 مرداد 92 8:15
آخ عشق من چقدر تو ناز و باهوشی عروسک ملوسهم خوشگلی هم باهوشی هم مهربونی هم جیگری هم عسلیماشاله هزار ماشاله


ممنونم خاله جونییییییییییییییییییی.مرسییییییییییییییییییییی
.
مــآمــآنــے
21 مرداد 92 9:20
ماشالله ش باشه


.
ممنونم دوست عزیزم
مامان آرشيدا قند عسل
21 مرداد 92 10:39
سلام عيدتون مبارك و نماز و روزه تون مقبول درگاه ايزد منان.
چه عكسهاي قشنگي و چه دخملي خوش تيپ و نازي .
و چه مادر باحوصله اي چقدر قشنگ تمام لحظات دختري رو پر مي كنيد و بهش اجازه ميديد همه چي رو تجربه كنه و چه چيزهاي جالبي بهش ياد ميديد افسوس كه من نصف بيشتر روز رو سركار هستم و بعد هم آنقدر حوصله نميكنم درحاليكه آرشيدا بشدت علاقمند يادگيري چيزهاي مختلفه چه كتابهايب جالبي براش گرفتين ممنون ميشم من رو هم راهنمايي كنيد اينكه چطوري اين كتابهارو براش انتخاب مي كنيد و كار با چيزهاي مختلف رو بهش آموزش ميديد؟ آيا از اين كلاسهاي پرورش خلاقيت استفاده مي كنيد ببخشيد ميپرسم ولي اگه ميشه لطفا راهنماييم كنيد. ممنون.


سلام دوست عزیز و مادر مهربون . منم شاغلم عزیزم و میدونم چقدر سخته عزیزم. اول از همه دوست عزیز باید ببینی علاقش به چی زیاده و چه چیزی رو دوست داره و بیشتر چه جور چیزایی براش مهمه چون وقتی خودشون دوست داشته باشن با علاقه انجام میدن و خسته نمیشن و تازه خلاق هم میشن مثلا من خودم یه روز وسیله آرد بازی رو آماده کردم و به الیسا گفتم دوست داری آرد بازی کنی و طبق معمول اون خوشحال شد اما چیزی نگفتم یعنی من بهش چیزی رو یاد نمیدم دلم میخواد خودش خلق کنه و یاد بگیره امیدوارم تونسته باشم کمکتون کنم واگه بازم چیزی مونده حتما بگین من خوشحال میشم دوست عزیزم .
مامان نوژا
21 مرداد 92 10:46
به به چه مامان خلاقی


مرسیییییییییییییی عزیزم.
مهسا مامان کیارش
21 مرداد 92 12:50
عزیزدلم چه عالمه کارای خوب خوب بلدی آفرین به تو دختر باهوش و زرنگ دوست دارم عزیزممممممممممممم


قربونت برم خاله جونی مهربون .
مامان زری ترانه
21 مرداد 92 12:59
احسنت الهام جان عجب مامان با حوصله ای هستی . الیسا جونی باید خیلی قدرتو بدونه.


ممنونم دوست عزیزم . مرسیییییییییییییی .
مامان آرسام
21 مرداد 92 13:01
تو عکسهای آخر خیلی ناز شدی


مرسییییییییییییی.
مامان بردیا
21 مرداد 92 14:22
سلام.از آشنایی با شما و خوندن این پست بسیار لذت بردم.چه مامان فعال و دختر باهوشی.امیدوارم موفق باشید.با اجازه شمارو لینک میکنم.اگه دوست داشتین مارو لینک کنین.بردیای من تقریبا همسن الیسا جوونه.


سلام دوست عزیز ممنون که به لطف دارین . ممنونم. مرسی حتما گلم با کمال میل..
مامان بردیا
21 مرداد 92 14:23
راستی میشه سوال کنم اسم اون کتابها چیه و از کجا میشه تهیه کرد؟


عزیزم من از کتابخونه گرفتم یکیش شناوری و شنا گری و اون یکیش حواستو جمع کن ..
مریم
21 مرداد 92 17:20
من میدونم اخر سر این دخملی نازمون یه مخترع یا مکتشف به نامی میشه هزار ماشالا به این همه کنجکاوی


ممنونم عزیزم نظر لطفتونه.
جیران بخشنده
21 مرداد 92 19:29
واقعا الیسا جون هوش و استعداد زیادی داره اینده موفقی رو براش ارزو میکنم


ممنونم عزیز دلم مرسیییییییییییییییییی.
مامان امیر حسین
21 مرداد 92 20:25
سلام عزیزم.وب خیلی زیبایی داری.اگه با تبادل لینک موافق بودی خبرم کنی خوشحال میشم


سلام دوست عزیز. ممنونم نظر لطفتونه .حتما عزیزم
.
عمه راضی
21 مرداد 92 23:45
سلام به الیسای عزیزم و مامان و بابای مهربونش.اول یه اسپند دود کن تا خیالم راحت بشه که عزیزم چشم نخوره.ماشاالله همه عکسات قشنگه اما من عاشق اون لباس لی که پوشیدی هستم آفرین که اینقدر باهوشی ریاضیت به من رفته کارهای هنریت به مامان الهام

لام راضی جون چطورییییییییییی خوبی با گرما چیکار میکنی عزیزم ابی چطوره .حتما عزیزم. خیلی تو اون عکسها ناز شده خودمم عاشق اون عکسهام. نه بابا پس هنرشم به خودت رفت دیگه مگه نه راضی نیستی ببینی وقتی داره آزمایش میکنه چجوری فکر میکنه و به نتیجه میرسه .میبوسمت عزیزم..

بهار
21 مرداد 92 23:53
الیسای عزیزم
مامان الیسا من یه سوال دارم چون از عکسها کاملا مشخصه که الیسا حسابی اسباب بازی داره و ازاینرو تجربت زیاده...
فکر میکنی برای بچه 18 ماهه چه اسباب بازی مناسب باشه که سرگرمش کنه ..حداقل به مدت تقریبن کوتاه ...
غزل اصلا علاقه ای به بازی کردن با اسباب بازیاش نداره ..
ممنون میشم چند مورد بهم معرفی می کنی.


سلام بهار جون. دختر گلت تو سنی هست که بیشتر به اسباب بازیهای فکری نیاز داره و میتونی جور چین و عروسکهای انگشتی و لگو و سازه های جادویی و در واقع باید از اینجور اسباب بازیها بیشتر بگیری عزیزم البته نا گفته نمونه که بیشتر بچه ها تو این سن تمایلی به بازی کردن با وسیله های خودشونو ندارن و دوست دارن با چیزای دیگه بازی کنن و این کاملا عادیه عزیزم الیسای منم تو این سن اونقدر که باید بازی نمیکرد اما الآن با تک تکشون بازی میکنه . بهار جون یه سری از ظرفهای پلاستیکی و قاشق و چنگال تا تجربش کنه براش خیلی خوبه و ناراحت نباش . این دختر گلمو که مثل عروسکه ببوسش حسابی
مامان پندار
22 مرداد 92 2:05
عزیز دلم ... خانومک زیبا ... آفرین به تو دانشمند کوچولو و دوست داشتنی و مامان فهمیده و باحوصله ات ....
این بوس ها مال تو و مامان گلت


وای قربونت برم دوست عزیز و مهربونم که اینقدر به ما لطف داری خیلییییییییییییی دوستون داریم .پسر قندو عسل منو ببوسید اونم حسابی ..

آناهیتا مامانیه آرمیتا
22 مرداد 92 2:45
الهام جون خسته نباشی دوستم اول بخاطراینهمه عکس آپلودکردن وبعدبخاطراینهمه بازی وحوصله ، زدی رودست منااااا

عزیزدلم خیلی زرنگ وباهوشی گلم آفرین خاله درآینده اگه چیزی کشف کردی مارو ازیادنبری هاکه یه روزخاله ات بودیم

خیلی لباس قرمزه خوشگله خیلی ام بهش میادخوشگل خانوم

همیشه مثل الان شادوسرزنده وسلامت باشی ماهم عکسهای خوشگل خوشگل ببینیم ولذت ببریم




ممنونم آنا جون آره دیگه تک فروشی نداریم جینی آپلود میکنیم . لباس قرمزشم خودم دوختم جالب اینجاست اصلا خیاطی بلد نیستم. آنا جون مگه میشه خاله خوبی مثل تو رو فراموش کرد نه عزیزم حالا کجاشو دیدی به امید روزی که عکسهای عروسی این فرشته هارو آپلود کنیم و بشینیم لذت ببریم و به همدیگه تبریک بگیم آخه من عاشق این دنیای مجازی هستم و یه جور دیگه دوستامونو دوست دارم ...


آناهیتا مامانیه آرمیتا
22 مرداد 92 2:58
خیلی هنرمندی الهام جون واقعاخیاطی بلدنیستی اماکارت حرفه ایه
عزیزم منم همیشه توی خاطرم والبته قلبم نگه تون میدارم وهمیشه هم ازسلیقه ومادرمهربون بودنت لذت میبرم همیشه شادباشیدوخوشبخت



مرسی عزیزم . قربونت برم دوست خوبم همچنین شما.آرمیتای نازمو ببوس
الی مامی آراد
22 مرداد 92 10:42
آفرین الیسا جون باهوشم که تو همه کلاسها نمره بیسته


ممنونم خاله جونی مهربونم مرسییییییییییییییییییییییییییی
مامان آيسو وآيسا
22 مرداد 92 13:14
اي جوووووووووووونم اليسا خشگله باهوش
آفرين به تو دخملي كه اينقدر خوب همه چيزو ميدوني
عكسهاتم يكي از يكي خشگلتررررن ماشالله به تو دختر ناززززززززز


مرسی خاله جونی مهربون. مرسیییییییییییییی. چشمهاتون قشنگ میبینه دوستم دخترای نازمو ببوسین
هیراد و عمه لیلاش
22 مرداد 92 20:41

اول از همه هزار افرین به مامانی باهوش که با صبر و حوصله استعدادهای دخملی رو کشف کرده بعد هم صد هزار افرین به خود الیسا جون که هم باهوشه هم پرتلاش


سلام عزیزم قربونت برم که اینهمه لطف داری. مرسیییییییییییییییییی
میترا
22 مرداد 92 21:09
ی دینااااااااااااااااااااااااااااا ذوق میکنم میام اینجا ادم واقعا کیف میکنه قربون این بچه ها و مهربونیشون.مامانیش شمام خسته نباشین خیلی مهربونین هزار ماشالله چقدم نااااااااااااااااااااازه خیلی این بوسا کمه


قربونت برم بس که مهربونی و خوش قلب خیلی شرمندمون کردی عزیز دلم ما هم خیلیییییییییییییییییییی دوست داریم همه بوسه ها دریافت شد و تو دلمون نگهش داشتیم
مامان زری
23 مرداد 92 1:16
سلام به این خانوم دانشمند مامان الهام آفرین به این همه برنامه ریزیاینها همه فکر خودتونه یا از روی کتابی سایتی یاد گرفتین،لطفا به منم یاد بدین منم خیلی دوست دارم آرنیکا هم اینقدر باهوش وبا استعداد بشه
بازم آفرین به این دختر باهوش


ممنونم خاله جون مهربونم. مرسی عزیزم. الیسای من همیشه دوست داره چیزای جید تجربه کنه منم تو کتابخونه کتاب آزمایش و ریاضی رو گرفتم تا ببینم واقعا دوست داره یا از روی بازیگوشیشه که یدم واقعا دوست داره و همین باعث شد براش گل بگیرم تا گل بازی کنه و از قلم موهای خودم بهش دام تا نقاشی کنه و یه روز گفتم دوست داری کیک بپزی ؟ و اینطوری شد که فهمیم به این چیزها علاقه داره و ادامش دام حالا تو پستهای بعدی میذارمشون . مرسییییییییییییییی.
هادی
23 مرداد 92 1:23
سلام عزیزم.الیساجون با لباس قرمز خیلی خوشگل شده.از طرف من ببوسش.


سلام. ممنونم لطف ارین شما . مرسی از اینکه به ما سر زدی. حتما.
مامان ارمیا تپلی
23 مرداد 92 1:38
چه دختر با هوش و خلاقی و چه مامان با حوصله و صبوری افرین به شما راستی من لینکتون کردم دوست داشتی لینکم کن قربونت


ممنونم دوست عزیز خییلی لطف دارین . مرسی حتما گلم .
سمیرا مامی سایان
23 مرداد 92 15:12
آفرین به این مامان و دخمل فعال خیلی خوبه که حسابی واسه این دخملی وقت میزاری




مرسی عزیز دلم


عمه راضی
25 مرداد 92 0:39



مرسیییییییییییی عمه جونی بوسه ها دریافت شد
لیلا مامان پرنیا
25 مرداد 92 15:53
؟آفرین به این مادرو دختر فعال
مثل همیشه کلی از دیدن عکس های گل دختری کیفر کردم ولذت بردمآفرین به تو دختر باهوش وخوشگلم


ممنونم لیلا جونم دوست خوبم. مرسیییییییییییییی
مامان مریم
26 مرداد 92 9:25
چقدر عالی...همیشه در کنار هم موفق و شاد باشید...الیسای خوشگلمم ببوسین


ممنونم عزیزم. مرسییییییییییییییییییی
محبوبه مامان الینا
26 مرداد 92 11:59



مامان ریحانه جون
26 مرداد 92 14:49
باز هم مثل همیشه ژست های الیسایی تکه...


مرسیییییییییییییییییی خاله جونی مهربون
شبنم
28 مرداد 92 1:12
سلام الهام جون خوبی؟الیساجون چطوره؟ الهام جون شما خیلی باحوصله هستین واقعا لذت میبرم از این همه حوصله و خوشبه حال الیساجون مادرش نمونه بارز یک هنرمنده من فعلا بچه ندارم ولی خیلی دوست دارم بعدها از تجربیات شما مدد بگیرم البته اگه اجازه بفرمایید الهام جون تم تولد رو با چه نرم افزاری درست می کنن با فتوشاپ و کرل هست درسته؟


سلام دوست عزیزم ممنونم . مرسیییییییییییییی . ممنونم نظر لطفته عزیزم. عزیز دلم همه تزیینات کار دست خودمه یعنی با مقوا و رنگ و چسب درستش کردم و ریسه و خوش آمد گویی و چند تا عکس رو با فتو شاپ درستش کردم امیدوارم تونسته باشم کمکتون کنم اگه بازم سوالی بود در خدمتم عزیزم.
یاسمن ( مامان فرشته ها )
28 مرداد 92 11:41
الهام جون عاشق اون سلیقه و حوصله ات هستم که واسه دخملت می گذاری

میشه لطف کنی اسم اون کتاب ریاضی که الیسا جون دایره هاش را رنگ می کرد بهم بگی ممنون میشوم


ممنونم عزیزم نظر لطفته دوست خوبم. حتما عکسشو میذارم
مامان ملیکا و ملینا
28 مرداد 92 22:30
سلام وبلاگ جالبی داری خوشحال میشم به وبلاگ دختر های من هم یه سری بزنی منتظرتم


سلام عزیزم مرسی که به ما سر زدی و ممنون از لطفت . حتما عزیزم.
مائده(ني ني بوس)
28 مرداد 92 23:06
آفرين به اين ماماني با حوصله كه انقدر وقت براي دانشمند و مخترع آينده اش ميذاره(اينو جدي گفتما)


ممنونم مائده جونم .
سهیلا مامان آیسا
30 مرداد 92 13:32
خوش به حالت الهام جون که اینقدر با حوصله ای من اصلا حوصله این کارارو ندارم وخیلی سر این موضوع ناراحتم خیلی.ببوس الیسا جونو


ممنونم عزیزم خییییییلی لطف داری دوستم. هر مادری برای بچش وقت میزاره هر کی به شکل شما هم همین دوستم.