اینجا رو ...
وای از دست تو دختر بعضی وقتا دیگه می مونم که چی بهت بگم ... آخه شب مهمون داشتیم و من اول اتاق تو رو تمیز کردم وبعد به کارام میرسیدم کارا که تموم شد دیدم صدات در نمییاد گفتم یه سری ببزنم نکنه طفلکی خوابیده باشه که وقتی اومدم تو مثل موش از زیر دست و پام در رفتی و من موندم و این اتاق و اون همه خستگی....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی