وقتی خونه مامان معصوم میریم...
عزیزدلم هر وقت که میخوایم خونه مامان معصوم بریم تو راه میپرسی کی است ؟عمه لاضی است عمه دمانا است عمو لضا است وقتی بگم نه کلی ناراحت میشی و میگی پس مامان معصوم است بازی کنم میگم آره عزیزم تو هم میگی هولا هولا بازی .
اینجام حاضر شدی بریم ببین چه جوری تلتو سرت کردی
اول باید بری یه سری به گلا بزنی
بعد رو پله ها میشینی تا بیان به استقبالت والا با همه قهر میشی
وقتی هم اومدن شما سریع میری سمت خونه
وقتی رفتی تو خونه بلا فاصله میری اتاق عمه ثمینا البته نا گفته نماند که از وقتی چهار دستو پا میکردی کار تو همینه فینگیلی
حتما هم باید این بالا بشینی تا به همه چی دسترسی داشته باشی
داشتی سایه ها رو دس میزدی گفتم الیسا چیکار میکنی؟ تو هم زودی گفتی ببینم کرم تو دندونامه (تو دیگه کی هستی؟)
اون بالا که کارت تموم شد میای و در این کمدو باز میکنی و دنبال بدلیجات میگردی و تا نگیری ول کن نیستی
اینجا خوشحال که چیزی پیدا کردی
به من میگی اینا مامان الام نگا کن ادنگو دارم
تازه رضایت میدی که از اتاق بیرون بریم و میری یه گوشه شروع به بازی کردن میشی
تازه تستشونم میکنی.
بعد کلی بازی میری سمت دستمال کاغذی ها کار همیشگیته عزیزم دیگه واسم عادی شد آخه به هر بهونه ای دستمال بر میداری نه یکی نه دوتا...
من میگم الیسا باز دستمال ؟ مامان دستم اثیفه تبیز کنم دیگه ای بابا
تازه بعدشم میری اتاق عمه راضی تا لاک بگیری و بعدم آشپزخونه تا همه چیو جابجا کنی امان از دست زبونت مامانی تا چیزی ازم میخوای اصلا طاقت نداری میگی مامان شیر بده بکلم تا من پاشم میگی مامان وقتی به من شیل نمیدی من چی بکلم ؟ مبل بکلم فش بکلم لباس بکلم تلدزون بکلم من چی کال کنم؟ تا بهت میگم آروم باش ندو نکن ... میگی مامان من دلم میکاد بدو کنم به کی بگم ؟ شما بگین من با این زبونش چیزی میتونم بگم ؟