تولد 29 ماهگیت مبارک دخترم.
بهونه قشنگ من رفیق روز تنگ من پری قصه های من شاپرک سفید من امید فرداهای من دختر رویاهای من ... تولدت مبارک 29 ماهگردت مبارک عروسک من 9 ماه ما به انتظار تو نشستیم و 29 ماه تو در کنار ما نشسته ای وچه شیرین است این با هم بودن و ما شدن .شیرین زبون من امشب ماهگردت بود و تو هم بیصبرانه منتظر کیک و شمع بودی و رفتی سمت کمد لباسات آخه میگی کودم انکتاب کنم (خودم انتخاب کنم) و بعدش گفتی میتونم عدوسکامو دعبت کنم آره ؟ ما هم گفتیم بله عزیزم هر کاری دوس داری کن و بعد آماده شدن اومدی واسه تولد و هی عروسکاتو بغل میکردی وبابا هم واست گل نرگس گرفته بود و تو هم کلی خوشت اومدو هی بو میکردی و میگفتی به به نگس اوش بوو چگد بابا جون ..یهو گفتی کیک بیالین دیل میشه ...آخه تو عاشق انگشت زدن به کیکی و تا کیک و میبینی میگی اجازه دالم انگشت بزنم ؟ اونقدر میگی تا بگم بزن و تو هم یه تونل از تو کیک درست میکنی و کل حواست به کیک خوردنه و یهو گفتی پس کادوم کو ... بابا واست فش فشه گرفت و کلی خوشحال شدی و بازی کردی عزیز دلم خلاصه شب خوبی بود و من با وجود دندون دردی که داشتم نذاشتم تو احساس کنی وناراحت بشی و لبخند تو درد منو آروم میکرد گلم .زیبای من امیدوارم همیشه مثل شبای تولدت شاد و خوشحال باشی و گل خنده از رو لبات کنار نره فدات شم آرزوی ما شادی تو.
الیسا جونم هر روز شیرین تر شیرین تر میشی و با حرفات با کارات دل مارو میبری عروسکم . عاشق نقاشی هستی وقتی بیدار میشی سریع میری اتاقت وشروع به نقاشی کشیدن میکنی و به زور باید از دفترت جدات کنم هی میگم الیسا من دارم میرم خونه مامان ملی تو نمییای؟ با اون زبون فسقلیت میگی یه کوچولو نگاشی بکنم الآن میام مامان عسیسم باششششششششششششه .
عزیز مهربونم روزی صد بار اون دستای نازتو میاری و حلقه میکنی دور گردنم و کلی منو میبوسی و نازم میکنی و بابایی رو هم همینطور میبوسی و اونم کلی نازت میده.
از اونجایی که ما هر روز میریم خونه مامان ملی وقتی دارم آمادت میکنم میگی مامانی عادل است ؟ اگه بگم هست کلی ذوق میکنی و هورا میکشی اگه هم بگم دانشگاه هستش کلی ناراحت میشی... خیلی با دایی عادل جوری خیلی دوسش داری و کلا تو بغلشی باهاش بازی میکنی وقتی بخوام سرکار یا بیرون برم تو رو پیش دایی عادل میذارم و خیالمم جمع جمعه ... هر چی میگم بگو دایی میگی نه این عادل بابا هست وقتی عادل بخواد درس بخونه گریه میکنی و میگی پیش من باش عادل جون نرو باشهههههه
تمام رنگهارو میشناسی و میگی حتی اگه سبز کمرنگ باشه میگی دبز کم ننگه ..
شمردنم بلدی و با دستاتم نشونمون میدی
تازه عزیز دلم با سوادم هستی کلماتی مثل بابا مامان آب الیسا علی عادل و...رو کاملا بلدی بخونی گلم. و یه چیز جالب که وقتی با لپ تاپ کار میکردم از اونطرف گفتی مامان این صفر و اینم یکه ؟ دیدم مارک سونی و میگی و خیلی تعجب کردم و دیدم چون اون به انگلیسی نوشته بود مثل صفر و یک بود و کلی بوسیدمت و ذوق کردم و عادلم دید تو علاقه داری اعدادو یاد بگیری چند تایی رو بهت یاد داد و تو هم زودی یاد گرفتی 0 و 1و 2و 3رو کلا بلدی باهوش من.
همیشه به روژ من گیر میدی و تا من میگم مگه واسه بچه هاست زودی میگی نه مامان بگد واسه ماماناست بدها(بچه ها) نه .
مثل همیشه بستنی دوس داری و عاشق شکلات هستی و به شکلات میگی آببات و اگه وسط گریه هم باشی بگیم آبنبات میخوای تندی اشکاتو پاک میکنی و میخندی و میگی آله. بازم هویج- پرتقال -نارنگی-گوشت و پلو-اسمارتیس-خرمالو-شیر-پاستیل-دنت-پسته و...
اگه یه چیزی بگی و من متوجه نشم میای درگوشم میگی.
ماشین سواری و دوس داری و کل اجزای ماشین و میشناسی و میدونی کارش چیه و حتی ماشین خودمونو هم میشناسی .یه بار بابا با ماشین عمو رضا اومده بود و تا سوار شدیم گفتی ماشین عمو رضا ؟
خال خاله بازی و خیلی دوس داری و تموم دستمال کاغذی ها رو ریز ریز میکنی و میگی دارم لوبیا پلو درست میکنم . عزیزم دیگه تنهایی هم تو اتاقت بازی میکنی و از ما هم دعوت میکنی تا باهات هم بازی بشیم و وقتی اومدیم میگی آک جونمی ممون دالم.
این روزا بازیهای جدیدت :میگی گلگمو گله میبلم ... اتل متل...آگا پلیسه.. هاچین و واچین ...
هر باری که میبرمت دستشویی وقتی دارم میشورمت میگی : مسی مامان عسیسم که من جیش کلدم تو منو شستی و بعد بوسم میکنی عزیز دلم اگه روزی ده بارم ببرمت همینارو میگی گل من.
هر چیزی بدم دستت یا کاری واست انجام بدم زودی تشکر میکنی و اگه کاری کنی که ما ازت تشکر کنیم میگی آدش میکنم (خواهش میکنم).
هر روز با دایی فاضل میری مغازه و دایی هم میگه هر چی دوس داری بردار تو هم خوشحال از اینکه خودت انتخاب میکنی و هم کتابخونه باید بری و هم سوپر مارکت و وقتی برمیگردی هر دوتا دستت پر از خوراکی و کتابه عزیزم .
تازه جدیدا خودتو تو چشمای ما میبینی و میگی مامان چشات آنه داره اودمو توش میبینم .
حالا عکس:
گلی که بابا گرفته رو گرفتی و بو میکنی و میگی به به چگد اوش بو ..
اینم از عروسکاتو کادو و کیک و گلت....
و بعد از دقایقی طاقتت تموم شدو انگشت زدنت به کیک شروع شد
اینم فش فشه بازی ...
اینجا هم داری میرقصی گلم
خوشت اومد و ادامه رقصتو اومدی رو میز ...
تا چشات به خرسیت افتاد تندی بغلش کردی
بعدش نشستی و همه عروسکاتو نوبتی بغل میکردی
اینم از کادوها تو ادامه مطلبه ...
این لباسو من و بابایی واست گرفتیم
این کادو هارو مامان ملی گرفته دستت درد نکنه مامان گلم.
این کتابارو دایی فاضل واست گرفته البته با انتخاب خودت و مداد رنگیها رو هم بابا علی واست گرفته عزیزم.
اینم از ماهگرد این ماهت عزیزم امیدوارم خوشت اومده باشه دختر قشنگم.