الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

ماهک من ......

همدم کوچولوی من....

1392/2/8 15:04
1,361 بازدید
اشتراک گذاری

دختر ناز مامان واسه خودش خانمی شده و حسابی واسه مامانی دوست و رفیق شده مخصوصا این روزا که مامان ملی رفته مشهدو من خیلی دلم واسش تنگ شده و دست و دلم به هیچ کاری نمیره آخه خیلی به مامان ملی وابسته هستم و نبودنش اذییتم میکنه اما تو دخملی ناز بیشتر از همیشه دورو برم میگردی و حواست به من هست و حسابی حواسمو پرت میکنی و هر روز برام نمایش اجرا میکنی اونم نمایش گرگم و گله میبرم اونقده صداتو قشنگ تغییر میدی دلم میخواد بخورمت عزیزم  و حسابی با هم بازی میکنیم و تا دوربین و دستم میبینی زودی ژست میگیری قربونت برات هر شعری رو میخونم زودی یاد میگیری و تکرار میکنی عزیزم تازه چند روز پیش داشتم وبلاگتو میدیدم متوجه شدم همراه آهنگ وبلاگت میخونی و همه رو حفظی وروجک ناز من ... تازگیها خیلی عروسکای باربی رو دوس داری و به مامان ملی هم گفتی برات باربی بخره عزیزم تو خودتم باربی هستی گل اندامم .شمردنو کامل بلدی و به انگلیسی هم خیلی قشنگ همه رو میگی و خیلی هاشو بلدی بخونی نازدونه مامان . چند روز پیش با هم رفته بودیم بیرون وقتی داشتیم بر میگشتیم بارون میبارید و تو هم شروع کردی به خوندن و میگفتی ... بارووووووون میباره نم نم تو دستم من هم اینجا تو کالسکه نشستم و هی تکرار میکردی قربونت برم و بعدش فهمیدم  با یه کلمه ای که میشنوی دوست داری بصورت شعر بگی   بعد گفتم خرسی کو .. خرسییی کجاست  تو رکتکاب  الآن بیا پیشم بکاب ... وای همچون محکم بغلت کردم که گفتی مامانی  نپسم دیگه بیلون نمیاد ولم کن بابا ....

اونقدر حرف زدنات قلنبه سلنبه شده که وقتی یه چیزی میگی همه اینجوری میشن تعجبتعجبتعجب

وقتی کار بدی کنی زودی میگی مامان الآن میرم تو اتاقم به کار بدم فکر میکنم باشههههههههه بعد میری و زودی میای و میگی مامان من اشتباه کردم منو ببشید باشههههههههه بغل و بعد محکم منو بغل میکنی و شروع میکنی به  بوسیدن ماچماچ

بابا علی رفته بود تهران و قتی بیدار شدی گفتی علیییییییییییی آی علییییییییییی جون کجااااااااااااااااایی منم گفتم بابا نیست زودی زنگ زدم تا باهاش حرف بزنی و گفتی بابا کجا لفتی بابایی گفت دخترم تهرانم تو هم گفتی  رفتی پایتخت بابا جون بابایی هم کلی نازت دادو خداحافظی کرد تاره میگم...

 کشورت کجاست ؟ ایران       پایتختش ؟  تهران         استان  ؟ مانندران   شهرت ؟ آمل  تازه آدرس خونه رو که از 2 سالگی بلد بودی حالا شماره خونه رو هم بلدی و گاهی هم جای عددارو اتباه میگی گلم.    اسمت چیه ؟ الیسا

فامیلیت چیه؟ خسینی ( حسینی)        چند سالته ؟  2سالو نیمم

تا صدای اذان میاد میگی مامان باز خدا منو صدا میکنه باید بلم دیگه ... میری یه جانماز بر میداری و میگی اله ممد وال ممد و دستای کوچیکتو میبری به آسمونو میگی خدایا همیشه مامان بابامو کمک کن تازه خودتم با صدای بلند میگی الهییییییییییی الهییییییییییییییییییییی

الیسا جونم خدا چند تا ؟ یکی

امام چند تا ؟ دفازده تا .............12 تا

امام اول ؟    مثل بابام علیییییییییییی             امام دوم ؟    خسن     .....حسن

امام سوم ؟    خسین .........حسین     امام چهارم؟ حالا بسته بعدا بهت میگم باشههههههههههههههه

بعد از تموم شدن غذات همیشه میگی الهییییییییی شکر

تازه از پشه و    مگس  خیلی بدت میاد و چن روز پیش یه پشه دستمو گزید و تو وقتی دیدی پرسیدی مامان گلی جون چی شد منم گفتم پشه گزید و یهو دیدم دستو بالا بردیو گفتی ایشااله پشه بمیلی که دست مامانمو گاز زدی   خدایا پشه له بشهههههههههههههههه  ...

وای هر چی از کارات بگم بازم کم گفتم دختر قشنگم فقط بگم عاشققققققققققققتم عروسکم.

 

کارای هر روزت عزیزم...

حروفارو میشناسی و با ذوق بلند بلند میگی...

میری رو صندلی ماشینت و خودتو تو آینه میبینی و کلی قر میدی عزیزم...

میگی حالا من بشم خانم مربی و خودتم همه رو هم میخونی و هم انگلیسیشو میگی دختر باهوشم....

 

میری تو کمد همه کفش هارو میریزی پایین و خودت میری توش و این کار همیشگیته عزیزم.

دختر سوار کار من به مامانش رفته عاشق اسبه...

هر کاری میکنه اسبه رو با خودش میبره ...

بازم تا دفتر کتاب و حل کردنی دید همه چیو کنار گذاشت و آروم نشت مشغول شدی...

تا میخوام ازت عکس بگیرم ژست میگیری فدای این ژستت بشم ناز گلم ...

تا گفتم اون بالا چیکار میکنی لبات این شکلی شد عزیییییییییییییز دلم.

این عروسکتو پارسال که شیراز رفته بودیم دختر خاله عمو ابی بهت هدیه داده بودو اسمشو گذاشتی آنیسا و بیشتر وقتها همراهت هست و خیلی هم دوسش داری .

 

بازم به دنبال لوبیا ...

جمعه رفتیم شهر بازی حسابی بهت خوشگذشت و خندون بودی خیلی شجاع اصلا نمیترسیدی عزیزم و هر چی دوست داشتی سوار شدی و اول گفتی من دوو دوو چی چی میخوام و قتی سوار شدی یه دخملی دیگه کنارت بود و دیدم داری بهش میگی الآن حرکت میکنه باشهههههههههه بعد که حرکت کرد بهش میگفتی فرمونشو بگیر آره میشه گرفت .. منو بابایی هم فقط داشتیم قربون صدقت میرفتیم که اینقدر اجتماعی و خوش برخوردی و زودی برای خودت دوست پیدا میکنی و بهشون یاد میدی چیکار کنن.

خیلی از تاب خوشت اومده بود و از اونجایی که بابایی خییییییییلی حساس  هستن خودش تورو سوار کردو کمربندتو بستو بهت گفت محکم بگیر و ولش نکن تو هم تا آخرش محکم نگه داشتی و میخندیدی و کیف کردی و به دختری که ازت بزرگتر هم بمد میگفتی کمل بندو داشته باش خطل داله باشههههههههه

در انتظار زنبور ....

قربونت برم من که عاشق ماشینی ...

 

اینم از دوتا نقاشی گل دخترم که خیلی جدیدا قشنگ میکشیو دقت میکنی واسه چشماشون مژه میذاری و همشونم واسم توضیح میدی گلکم.

مامان جونم چی کشیدی ؟ یه علوسک که موهاش کوتاهه  سرش بزرگه و دست و پاهاش کوچولو بله مامان من کشیدم خوب شد؟

میای میگی مامان به نظر تو من چی کشیدم؟ میتونی خس (حدس) بزنی ؟ منم کلی چیزا الکی میگم وتو هم میگی نه مثل اینکه باهد خودم بگم بله مامانی این ماهی ارمز هست .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (34)

نرگس مامان باران قلنبه
8 اردیبهشت 92 1:00
خصوصی
نرگس مامان باران قلنبه
8 اردیبهشت 92 1:02
لباسی که پوشیه تاپو شلوارک سبزش رو خیلی دوست دارم میشه بگی از کجا خریدی و کجاییه و چه مارکی ممنونم[ماچ
منو همسری سالها بوتیک لباس بچه داشتیم ولی الن یک سالیه که لباس زنونه شده]


مرسی عزیزم قابل دختر کوچولوی نازمو نداره ها... مارک Sisaok هستش عزیزم.
نرگس مامان باران قلنبه
8 اردیبهشت 92 1:02
اگه میشه چون رمزو گذاشتم نظرمو تایی نکن یادم رفت خصوصیش کنم


مرسی از اینکه رمزو دادین نرگس جون حتما
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
8 اردیبهشت 92 1:29
هزااااااااااااااااااااار تا بوس به دختر مهربون و شيرين زبون و دوست داشتني....

خيلي ماهي اليسا جون


مرسییییییییییییی عزیزم
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
8 اردیبهشت 92 4:59
آپـــــــــــــــــم


میترا
8 اردیبهشت 92 8:47
خیلیییییییییییییییییی نی نی نازی دارین!خدا ببخدش بهتون.ادم کلی ذوق میکنه این وبلاگو میخونه! مامانیش شما خیلی با حوصله این اینجور دقیق مینویسینا!


مرسییییییی عزیز دلم . ممنونم عزیزم
مــآمــآنــے
8 اردیبهشت 92 9:42

ای جونم
برا خودش وروجکی شده
زبونش منو کشته
از طرف من دخملی رو ببوس عزیزم


مرسیییییییییییی مامانی مهربون
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
8 اردیبهشت 92 10:09
سلام مامان الیسا جون
خسته نباشی با شیرین کاریهای این خانوم کوچولو دوستداشتنی هر وقت میام مطالبتون راجع به الیاجونو میخونم دلم میره پیش ستایشم که واقعا این بچه ها همزادن درست کارهای الیسا جون رو ستایشم انجام میده و آدم میمونه که این حرفا و کارا رو کی یاد این وروجکها داده الهی خدا همه این کوچولوها رو حفظ کنهههههههه الهی آمیـــــــــــــــن


سلام عزیزم واقعا همینطوره بیشتر کارای این وروجکا شبیه همدیگست و کاراشون جای تعجب داره . الهییییییییییی
مامان آروین (مریم)
8 اردیبهشت 92 10:47
عاشقتم ............
الهی قربونت برم تو نمازهات موقعی که دستای کوچولو و نازت به سوی آسمان بلند کردی ، ما رو هم دعا کن .... الهههههههههههههی


خدا نکنه عزیزم. حتما خاله مهلبونم
مامان آروین (مریم)
8 اردیبهشت 92 10:47
زن شکوفه ایست که هنگام غنچه بودن دوست داشتنی.
موقع گل کردن عشق ورزیدنی. و در وقت پژمردن پرستیدنی ست!!
دوست خوبم پیشاپیش روزت مبارک ای گل زیبای خلقت.



مرسی مریم جون از تبریک قشنگت ممنونم.
مهسا مامان کیارش
8 اردیبهشت 92 11:05
آفرین صدآفرین به دختر باهوش و دوست داشتنی چه عالمه چیزای خوب خوب بلدی عاااااااااااااشقتممممممممممممم


ممنونم خاله مهلبوننننننننننننننننم منم دوست دالمممممممممممم
مامان مریم
8 اردیبهشت 92 11:07
عزیزم چقده تو شیرینی..میبوسمت


مرسییییییییییییییییی
محبوبه مامان الینا
8 اردیبهشت 92 11:20
الیسا جوووووونی میتونی خس بزنی من چقدر دوست دارم؟نه مثل اینکه باهد خودم بگم قدر یه دنیاشیرین زبون نااااااااازنقاشیت هم خیلی خوشگله عزیزمآفرین که اماما رو بلدی گلمانشااله بزرگتر که شدی مامانی یه اسب واقعی واست بخره


مرسیییییییییییییییییی منم خیلی دوستون دارم خاله جونی مهلبونمرسیییییییییییی.این مامانی اول واسه خودش میخره بعدا من آخه خیلی دوسش داره هر جا اسبو ببینه یه دوری باهاش میزنه . الینای شیرین زبونمو ببوسش
مامان نوژاجوني
8 اردیبهشت 92 12:16
هزار ماشاله چه دخترنانازي دارين .مامان شما چقدر اكتيو هستيد


مرسییییییییییییییییی عزیزم . ممنونم گلم.
مامان پارمیس
8 اردیبهشت 92 12:29
سلام الهام جان
قربون این السای خوشگل برم
چقدر من این چشمها رو دوست دارم
بوس بوس


سلام دوست عزیزم . خدا نکنه عزیزم ممنونم که این همه لطف دارین به ما
شیما مامان درینا
8 اردیبهشت 92 14:14
ماشالا به این دختر شیرین زبون و باهوش مامانی براش یه عالمه اسپند دود کن عاشق لباس رنگی رنگی خوشگلشم که خیلی توش خوردنی شده . چه همدم ناز و دوست داشتنی ای داری خدا همیشه سلامت و شاد حفظش کنه ...
الهام جون ما از آمل زیاد رد میشیم هر دفعه یادتون میکنم و به همسرم میگم یکی از دوستای وبلاگی درینا اینجا زندگی میکنه آرزو میکنم همیشه شاد و سلامت باشین و مامان ملی هم به سلامت برگرده


مرسییییییییییییی دوست عزیز و مهربونم .واقعا همه چیم شده و واقعا همدممه . خدا همه رو حفظ کنه واسه پدرو مادرشون.چه خوب یادی هم از ما میکنید دوستم وقتی اومدین حتما به ما سر بزنید خوشحال میشیم گلم.مرسی گلم به امید خدا.
آناهیتا مامانیه آرمیتا
8 اردیبهشت 92 15:43
عکسات یکی ازیکی نازترمثل حرف زدنای خوشمزه ات الیساجونی
قربونت که میری توی اتاق به کاربدت فکرکنی
مامانی برای خوش تیپ خاله اسپنددودکن


مرسییییی خاله جون مهلبونم خیلی دوست دارمااااااااااا.ممنونم آنا جون میبوسمتون
lfdkh
8 اردیبهشت 92 19:02
سلام!!!من مبینام حداقل هفته ایی یکبار به وب شما سر میزنم تا عکس های دخترکوجولوتون را ببینم خیلییییییی نازه ولی خب بعدش کلی افسردگی میگیرم که همچین مادر فعالی هستید با همه مادرا فرق دارید البته ماد منم خوبه ها ولی خیلیییییی حوصله دارید


سلام مبینا جونم ممنون از اینکه وقت میذاریو به وبلاگ ما سر میزنی عزیزم.مرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی
دخترک
9 اردیبهشت 92 1:07
سلام
ای جان دلم
دختر یعنی نفسسسسسسسس
این لباس رنگینش منو کشته
چه قشنگ گفته میرم اتاقم فکرمیکنممم
نخوردیش اون لحظه؟


سلام عزییییییییییییییزم. مرسی . همینو بگو با همین کاراشه که به من انرژی میده
مامان ملیکا کوچولو
9 اردیبهشت 92 2:27
عزیزم.افرین به حرفات،کارهای قشنگت و نقاشیت. خاله قربون اون نگاههای پاک ومهربونت. مامانش،نگاههای الیسا جانم خیلی پر محبته از خدا میخوام که همیشه انسانهای مهربون سر راهش قرار بگیرن.امین


مرسی . ممنونم عزیزم خدا نکنه خاله جون. مرسی از دعای خیلی قشنگت مامانی
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
9 اردیبهشت 92 12:11
میخواهم عاشقی را از تو یاد بگیرم
که چنین بی وقفه در هر زمان و مکانی
یادت نمیرود باید عاشقی کنی
کاش من اینگونه عاشق بودم .....
ای کاش
روز زن و روز مـــ♥ــادر بر شما مبارک باد
ما آپیم


مرسیییییییییییی دوست عزیزم
مهسا مامان کیارش
9 اردیبهشت 92 15:41
زنان ؛ قبل از مادر شدن، پری و بعد از مادر شدن؛ تبدیل به فرشته می شوند .

فرشته ی مهربان و فداکار روزت مبارک




مرسییییییییییییی عزیزم دوست خوب و مهربونم
عمو داود
9 اردیبهشت 92 15:50
سلام الیسا وروجک.ماشاءلله چه خانوم شدی تو این یک ماهی که ندیدمت.راستی هر وقت که اومدم باید با اون لوبیاها واسم آش درست کنیا.می بوسمت


سلام عمو دابود جونم مرسیییییییییی . حتما منم منتظرم که شما زودی بیاین و با هم بازی کنیم
الی مامی آراد
9 اردیبهشت 92 17:07
مادر ، تک‌واژه‌ای‌ست زیبا

مادر ، عین زیبایی‌ست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست

قلب بزرگ خدا در سینه‌ی مادران می‌تپد

مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا

آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد

عزیزم روزت پیشاپیش مبارک


مرسیییییییییییییی عزیزم ممنونم
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
10 اردیبهشت 92 4:42
خداوند لبخند زد و از لبخند او زن آفریده شد
لبخند زیباى خداوند
روزت مبارک!
(براي مامان اليسا جون)


مرسییییییییییییییی عزیز دلم
مریم مامان ارمیا
10 اردیبهشت 92 11:48
خوشبختی یعنی خدا آنقدر عزیزت کند که وجودت آرامبخش دیگران باشد ،‌
و تو آنقدر خوشبختی که خدا تو را "مادر" آفرید ،‌
عزیزم پیشاپیش روزت مبارک .


مرسییییییییییییییییییییییییی
مامان ساجده
10 اردیبهشت 92 13:25
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
دوست عزیزم روز مادر پیشاپیش مبارک


مامان آویسا
10 اردیبهشت 92 15:52
دوست خوبم روز مادر مبارک


قربونت برم ممنونم عزیزم همچنین بر شما
مامان مریم
10 اردیبهشت 92 18:34
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . .



مرسییییییییییی عزیزم
لیلا مامان پرنیا
10 اردیبهشت 92 19:41
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
دوست عزیزم روز مادر پیشاپیش مبارک


مرسیییییییییییییی عزیزم
مرجان مامان آران
11 اردیبهشت 92 2:22
خداوند از عشقش در قلب
از مهرش در چشم و از لطفش در روح زن دمديد
تا دنيا رو از عشق و مهر و لطافت پر كند
زيبا ترين مخلوق خدا روزت مبارك


مرسییییییییییییی عزیزم
مائده(ني ني بوس)
12 اردیبهشت 92 17:18
چه خانمي شدي مليسا جووووون.واااااي شهربازي خوش گذشت؟خوشبحاااااالت


مرسیییییییییییییی . خیلی جاتون خالی بود خاله جونم. مرسییییییییییییییی
زهره مامان زهرا
15 اردیبهشت 92 21:09
سلام الهام جون من به تازگی وبلاگت رو پیدا کردم چه دخمل نازی دارین در ضمن روزتون هم مبارک البته با تاخیر و اینکه ما همشهری هستیم وتو آمل زندگی میکنیم قیافه شما خیلی برام آشناست نمیدونم شاید از کنار هم رد شدیم


سلام عزیزمممنون از اینکه به ما سر زدید و خیلی خوشحالم که شما همشهری ما هستین دوست عزیزم اگه وبلاگ دارین حتما آدرسشو بذارین تا منم به شما سر بزنم گلم . واقعا آشناست ؟ حتما همینطوره . خیلی خوشحال شدم دوستم.
مامان مرضیه
29 اردیبهشت 92 18:18
از خانه پدر رفته

تنها به سفر رفته

اين‌جا همه دلتنگيم

صبر همه سر رفته

برگرد پدر برگرد

اي‌ رفته سفر برگرد

برخيز و براي ما

سوغات بخر برگرد

وقتي كه پدر دور است

هم خانه ما كور است

هم جان همه اين‌جا

پژمرده و بي‌نور است

الان يكي در زد

يك دفعه دلم پر زد

گفتم پدرم آمد

ماه از دل شب سر زد

امّا تو نبودي آه

شب ماند و نيامد ماه

آن روز خوشم، آن روز

كه تو برسي از راه