الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

ماهک من ......

سفرنامه پاییزی سری اول ....

1392/7/26 17:44
2,194 بازدید
اشتراک گذاری

 

 اول از همه سلام به همه دوستهای گل و مهربونم که حسابیییییییییییی دلم برای تک تکتون تنگ شده ماچماچماچماچماچماچماچماچ

و سلام به نازدونه خانم خودم الیسا جون که حسابی بهت خوشگذشت و یه کمی هم با دیدن عمه لوس شده بودی و تا چیزی میخواستی سریع  حاضرو آماده بود و حرف حرف خودت بود و دو روز اول بخاطر تغییر آب و هوا یه کم اذییت شده بودی اما زود خوب شدی  قربونت برم .تو این سفر به منم خیلی خوش گذشت یه مدت طولانی بیخیال همه چی شده بودم حتی موبایلمم نبردم تا راحت باشم عزیزم و باید از بابا علی مهربون  تشکر کنیم که هر کاری کرد تا به ما دوتا حسابی خوش بگذره و همچنین عمه راضی و عمو ابراهیم عزیز که تو این مدت خیلییییییییییییییییییییی زحمت کشیدن و حسابی سنگ تموم گذاشتن تشکر میکنیم.مرسیییییییییییییییییییییییی...

 

 خانم خانمهای من که بیصبرانه منتظر رفتن بود ی و منم از قبل همه چیو برات توضیح دادم  مثل همیشه و تو هواپیما اصلا اذیت نکردی  و خیلییییییییییییییییی خوب بودی و یهو اومی سمت من و گفتی وایییییییییی مامان همه چی اندازه مورچه شده نگاه کن دیگه رفتیم تو آسمون مثل پرنده ها.....و بعد گفتی اینجا دستشویی هم داره؟ گفتم بله عزیزم بیا بریم و رفتیم دیدم داری همه جا رو نگاه میکنی و بعد گفتی حالا بریم و منم گکفتم پس چی شد مگه دستشویی نداشتی ؟ تو : نه مامان میخواستم ببینم دستشوییش چه جوریه .... فدای دختر کنجکاوم بشم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قربون اون تیپت بشم عزیزم...

دختر نازم هر جا بچه ای ببینه زودی باهاش دوست میشه و این پردیس کوچولو شیرازی بود و تو هم زودی باهاش دوست شدی....

اینجا هم عمه راضی رو دیدی....

از شیراز مستقیم رفتیم لامرد و تو راه یه لباس محلی  دیدی که تن عروسک بود خیلی خوشت اومده بود منم کلاهشو برات گرفتمو خیلیییییییییییییی خوشحال شدی...

بعد از رسیدن به لامرد فرداش رفتیم خونه بابای عمو ابراهیم و تو که عاشق گل و گیاهی زودی رفتی سمت گل....

وای چه خرماهای خوشگلی برای من خیلییییییییییییی جالب بود...

و تا گفتم چه خرماهایی بابای عمو ابراهیم زحمت کشیدن و برام خرما چیدن....

قرتی خانم تا صدای آهنگ میشنوه قر میده...

پیش بسوی دریا ....

رفتیم عسلویه و حسابی خوش گذشت....

 

همه مشغول بستنی خوردن بودیم تا بابای عمو ابراهیم بهت گفت تو دریا میای زودی دستشو گرفتی رفتی تو آب قربونت برم عاشق آب و دریا هستی....

منم کشوندی تو آب و حسابی تو آب با هم بازی کردیم .....

اصرار داشتی تنها بری منم این مدلی مواظبت بودم....

اینجا هم عمو ابراهیم و عمو مصطفی و بابا علی از دم ساحل مسابقه گذاشتن که بابا علی برنده شده بود ...

قربون  رد پای کوچول موچولت بشم

تو آب اونم بازی گرگمو گله میبرم....

صبح که بیدار میشدی خودت لباس میپوشیدی و کیف و کلاه میذاشتی و میرفتی اینجا مینشستی و میگفتی خانم معلم بیا و منم باید کلی باهات بازی میکردم ....

یه صبح دیگه بازم بازی......

یکی از کارهای همیشگیت اینه که میری شال منو بر میداری و میذاری رو سرت و تلتم میذاری روش ....

امسال سالگرد ازدواجمونم تو مسافرت  بودیم  و عمه راضی هم یه کیک خوشگل و خوشمزه درست کرد و رفتیم لاور که یه مرداب خیلی قشنگ داشت که میخواستم موقع برگشت عکس بگیرم شب شده بود و حسابی خوش گذشت .

دخترم تو بهترین و زیباترین و با ارزش ترین هدیه این سالهای با هم بودنمون هستی الیسا جونم دختر مهربونم از تمام زندگیم برات نوشتم و از همه لحظه های خوش و خوشبختی از تمام خاطرات خوب و بد از همه کس از خودم از بابا علی و همچنان مینویسم برات و دلم میخواد تو از همه من با خبر باشی عزیزم خیلی منتظر بزرگ شدنتم تا یه دل سیر با هم دردو دل کنیم وای که چه لذتی داره بشینی با دختر یکی یه دونت دردو دل کنی .

فرشته کوچولوی ناز من ...

 زیباترین فرشته کوچولو رو دارم من ....

تا صدای آهنگ و شنیدی شروع کردی به قر دادن....

شبشم بابای عمو ابراهیم زحمت کشیدو مارو برد به رستوران کاکتوس که خیلییییییییییییییییی قشنگ بود و حسابی خوش گذشت و امسال سالگرد ازدواجمون اینجوری گذشت عالییییییییییییییییییی....

هر جا میری خمیر بازیتم میبری....

عاشق آبی عزیزم...

گشتی یه آلاچیق گیر آوردی رفتی توش شروع کردی به بپر بپر....

این پیش غدای جنوبی بود کخ من خیلی خوشم اومد سیب زمینی آتیشی که داخلش پر فلفل  بود و منم چون چیزای تندو دوست دارم کلی لذت بردم ....

شما هم عاشق چیزای ترش مشغول آبلیمو خردنی...

 

 

گریه میکنی ولم کنین میخوام برم تو آب ...

رفتی پاتو گذاشتی تو آب و ول کن نبودی منم مجبور شدم بغلت کنم و ببرمت و تو هم کلی گریه کردی که چرا از تو آب گرفتمت...

وقتی برگشتیم خونه بازم شروع کردی به بازی ....

تو مسیر جزیره قشم این مسجدو دیدم خیلی خوشم اومد واقعا قشنگ بود دلم نیومد ازش عکس نگیرم ...

تا رسیدیم چشمت به چادرو مهر افتاد زودی شروع کردی به نماز خوندن...

فدات بشم بعد از تموم شدن داری جمع میکنی...

اینجا هم سیتی سنتر قشم هستش که تا سبزه و چمن رو دیدی از خود بیخود شدیو رفتی تو پمنها و بپر  و بپر میکردی با اون کیف قشنگی که دستته( این نایلونو همه جا با خودت میبردی منم عصبانی اما تو میگفتی اشکال نداره مامان)

تا چشمت به پله برقی افتاد گفتی منو ببر منم که میترسم بابا و عمه تو رو میبردن و تو هم به من میگفتی نگاه ترس نداره بیا مامان جونم....

تا چشمت به این دایناسور افتاد خیلی تعجب کردی و اولش یه کم ترسیدی بعدش هم میترسیدی هم دوست داشتی اونجا باشی....

فدای چشمهای نازت بشم ....

 تا چشمت به این کالسکه افتاد گفتی برم توش منم اجازه گرفتم و گذاشتمت توش حالا خوبه وقتی تو کالسکه خودتی همش دوست داری بیای پایین....

 

منو این همه خوشبختی محاله....

اینم شهر بازی ...

دختر پر انرژی من همه چیو تست میکرد و از هیچی عقب نموند ...

تا بچه ای رو دیدی زودی باهاش دوست شدی...

حالا پرش بسمته استخر توپ...

بپرو بپر که عاشقشی....

این کشتی رو خیلی دوست داشتی ...

فدای قدو بالات بشم عزیزم...

تو کفش فروشی گیر دادی که کفش آبی رو بهم بده تا بپوشم هر چی گفتم بزرگه گفتی بپوشم منم بهت دادم و خودتم دیدی بزرگه و بعد میگی مامان اشکال نداره میشه راه رفت ...

تا حروفها رو دیدی داری میخونیشون...

وقتی برگشتیم حسابی خسته بودی آخه یه ٧ ساعتی همرا ما بودی و اومدی خوابیدی...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (45)

میترا
26 مهر 92 8:58
خداروشکر که به سلامت اومدین اخچوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون ما منتظر تکمیل این پست و سری های بعدی هستیم مامان الیسا اخجووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون


مرسیییییییییییییییییییییییی عزیزم ممنون از محبتت گلم . حتما
زهرا
26 مهر 92 9:24
همیشه به گردش وشادی دوست خوبم
دلمون براتون تنگ شده بود


ممنونم عزیزم مرسیییییییییییییییییی منم همین عزیزم .
شبنم
26 مهر 92 10:37
سلام الهام و الیسای عزیزم چقدر دلم واستون تنگ شده بود ایشالله همیشه به گردش و سفر باشین عکساتون قشنگ شده به خصوص عکس دو نفرتون که تو محوطه فرودگاه هستین خیلی دوستون دارم


سلام شبنم جونم منم دلم خیلی تنگ شده بود عزیزم. مرسیییییییییییییییی
maman atrina
26 مهر 92 10:53
سلااااااااااااااااااااااااااام رسیدن بخیر خاله جون دلم واست یه ذره شده بود امروز تا وبلاگتو باز کردم خیلی خوشحال شدم از دیدنتون
جیران بخشنده
26 مهر 92 13:06
واااااای سلام رسیدن بخیر دلمون حسااابی براتون تنگ شده بود همه عکس های ناز الیسای خوشگلم رو دیدم مثل همیشه عالی بود خاله جونم سالگرد ازدواجتون رو تبریک میگم ایشالا 3تاییتون همیشه در کنار هم شاد باشید


سلام عزیزم مرسیییییییییییییییی منم دلم حسابی تنگ شده بود عزیزم. ممنونم مرسیییییییییییییییی
عمه ثمینا
26 مهر 92 13:37
وااااااااااااای بالاخره اومدین من که دلم پوسید از نبودنتون.خوش اومدین.معلومه که حسابی به وروجک خانوم خوش گذشته.چه عکسای قشنگی بودن بی صبرانه منتظر باقیشونم.


مرسی حسابی جات خالی بود خیلی خوش گذشت . باشه حتما
فرناز خاله اریسا خانوم
26 مهر 92 16:57
سلام عزیزمهمیشه به تفریح وگردشچه عکسای خوشگلی.البته دخملمون خودش خیلی نازه که عکساش خوشگل میشن


سلام گلم. ممنونم مرسی. مرسیییییییییییییی خاله جونی مهربونم
سجاد
26 مهر 92 19:04
شما هم دعوتین ... بفرمایین داخل


حتما
هنگامه
26 مهر 92 19:16
همیشه به خوش گذروندن و سفر و خوشحالی
واقعا الیسا جون قدر مامان صبور و با محبتت رو بدون که بی نظیره
ما هم از دست آرسام رستورانهایی که توشون آب باشه بریم اصلا از غذا و نشستن هیچی نمیفهمیم



ممنونم هنگامه جون . وای دوست عزیزم خیلی لطف داری قربونت برم . قربون پسر بازیگوشم برم ببوسش حسابی از طرف من
مریم m2
26 مهر 92 19:39
به به چه عکسهای قشنگی
من عسلویه هستم
امده شهرمون رفتین دریا بهتون خوش گذشت با گرماش چکار کردین


مرسیییییییییییییی. ای وای چه جالب ما چند روزی اونجا اومدیم و کلی تو دریا بودیم واااااااااااای که نگو حسابی گرم بود و ما بیشتر غربها میومدیم بیرون اما هر جایی یه قشنگی داره اونجا هم خوب بود
جوجوبانو
26 مهر 92 20:32
هزار ماشالله به این دختر نازتون.
الله اکبر فرشته زیبائیه.
همیشه خوش باشید خانواده خوشبخت. انشالله همیشه خوشی و خنده و سلامتی هدیه خدا باشه برای شما.
همیشه گفتم الهام جون شما یکی از مامانایی هستید که من ازشون الگو گرفتم.
از هر مامانی یه چیزی و از شما خیــــــــــلی چیزها


ممنونم عزیزم مرسیییییییییییی . قربون قلب مهربونت مرسییییییییییی. شما خیلیییییییییییی بهم لطف داری دوستم ممنونم .
مرجان مامان آران و باران
26 مهر 92 20:42
همیشه به سفرای خوب عزیزمممممممممممممم
عکسا مثل همیشه عالییییییییییی
سال ازدواجتونم مبارکککککککککک
همیشه شاد باشید عزیز دلمممم
دلمون کلی تنگیده بود براتون
ببوس الیسا خوشگل نازمووووووووووووو


مرسییییییییییییییی مرجان جونم . ممنونم دوست گلم. مرسییییییییییییییییییی
مینا مامی رونیکا
26 مهر 92 23:34
خب به سلامتی از سفر برگشتین،دلمووووون تنگ شده بود...!!عکساتون همه زیبا و دوست داشتنین


ممنونم عزیزم مرسیییییییییییییییی . ما هم همینطور گلم .
آناهیتا مامانیه آرمیتا
27 مهر 92 1:07
الهام جون خسته نباشی ازاین همه عکس انداختن وازهمه سخت ترآپلودشون میبینم که زدی رودست من

واااای خداخیلی نانازشده این ووروجک خوشگل ودوست داشتنیعاشق عکسهای فرشته شدنش شدم که واقعامثل فرشته هاشدهعکسهای خودتونم عالی ،همیشه به سفروخوشی




واقعا همینطوره آره آنا جون دیگه با این شیرین کاریهای این وروجکها تکی نمیشه ما هم رفتیم تو کار جینی

مرسییییییییییی عزیزم. ممنونم خاله جونی گل و مهربونم . مرسییییییییییییییی



مامان پندار
27 مهر 92 2:33
عالـــــی بود الهام جون...... لذت بردم از این پست زیبا با عکسهای پر انرژی..... الهی همیشه جمع سه نفرتون شاد و سلامت باشه و همیشه به الیسای قشنگم در همه حال خوش بگذره از طرف من بوس محکم کن گل دخترمو


ممنونم دوست گلم. ممنونم از دعای پر مهرت دوست جونی خوبم
محبوبه مامان الینا
27 مهر 92 12:20
سلام الهام عزیزمخوشحالم که برگشتین و چه عالی که بهتون خوش گذشتهخیلی دلم واستون تنگ شده بود
سالگرد ازدواجتون مبارک عزیزم
فدای الیسا جون خوشگلم که اینقدرآب بازی کرده و تو شهربازی خوش گذرونده


سسسسسسسسسسسلام به دوست خوب و مهربونم محبوبه جون خوبییییییییییی دلم خیلی برات تنگ شده بود مرسییییییییییی. ممنونم
لیلا مامان پرنیا
27 مهر 92 12:54
همیشه به گردش چه عکس های قشنگی کلی لذت بردم
سالگرد ازدواجتون هم مبارک امیدوارم همیشه کنار هم شادو سلامت باشید
قربون تو دختر ناناز وقرتی برم


ممنونم لیلا جونم . مرسییییییییییی ممنونم از دعای قشنگت .
مامان آروین (مریم)
27 مهر 92 16:25
الهی قربونت برم خیلی دلم برات تنگ شده بود . خدا رو شکر مسافرت بهتون خوش گذشته و کل جنوب ایران از عسلوئیه تا قشم رو گشتین .



خدا نکنه خاله جونی مهربون . ما هم همینطور عزیزم . مرسی درسته حسابی جنوب گردی کردیم جاتون خای بود مریم جون
مامانیِ زهرا
27 مهر 92 20:09
سلـــــــام .
الیسا کوچولو و الهام جون خوشحالم که بهتون خوش گذشته
مامانی سالگرد ازدواجتون هم مبارک ، امیدوارم همیشه و در کنار هم شاد و خندون باشید


سلام عزیزم ممنونم دوست گلم . مرسیییییییییییییییی و ممنون از دعای قشنگت
مامان رادین
27 مهر 92 22:52
سلام مامان الهام عزیز
سلام الیسا ورجکم
دلمون خیلی براتون تنگ شده بود

همیشه به گردش



امیدوارم در کنار هم همیشه خوش باشی


سلام عزیزم . ممنونم . مرسی از دعای قشنگت دوستم
آرزو
28 مهر 92 2:03
سلام الهام عزیزم...
خدا را شکر به سلامتی رفتید و برگشتید..
انشالله همیشه به گردش ..
خوشحالم که که حسابی بهتون خوش گذشت..دلم خیلی براتون تنگ شده بود..


سلام دوست عزیزم. ممنونم . مرسیییییییییییییی. قربونت برم مرسیییییییییییی
شبنم
28 مهر 92 10:59
الهام جون پس چرا به ما سرنمیزنی و نظر نمیدی دوستم عکس دختر خواهرم رو گذاشتم دوس داشتی بیا


حتما عزیزم
شبنم
28 مهر 92 11:53
الهام جون تو قسمت نظرات وقتی کسی نظر میده من تایید می کنم پاسخ هم می دم پس چرا تو وبم تو قسمت نظرات نمیاد


نمیدونم شبنم جون منم راهش که درسته نمیدونم اشکال از کجاست .
یاسمن مامان فرشته ها
28 مهر 92 14:59
سفر بخیر
امیدوارم بهتون خیلی خوش گذشته باشه.


ممنونم عزیزم . خیلی خوب بود مرسیییییییییییییییی
مامان پارمیس
28 مهر 92 15:05
سلام الهام جون
مشخص که خیلی خوش گذشته قربون الیسا جون که مثل همیشه شاده خندونه.چقدر اون عکستون پر از احساس و شادیه که الیسا جون تو اب از پاتون بالا میره
همشه شاد باشی


سلام عزیزم . درسته جاتون خالی خیلی خوب بود. خدا نکنه عزیزم . مرسییییییییییییییییی
نازی
28 مهر 92 19:50



مامان ابسا
29 مهر 92 0:02
سلام .همیشه به شادی و گردش.دلمون براتون تنگ شده بود .الیسا جونم و ببوس


مامان زری
29 مهر 92 2:40
سلام الهام جونم معلومه که حسابی بهتون خوش گذشته
ان شاالله همیشه با هم خوش باشید
الیسا ی وروجک رو برام ببوس
منتظر بقیه عکس ها میمونم


مامان آیسو وآیسا
29 مهر 92 3:21
وای دوست خوبم رسیدن بخیر..خسته نباشید ...کلی لذت بردم از عکسهای الیسا جووون خشگلم...واقعا غالی بود ...چه خوب که خوش گذروندید حسابی به وروجک خشگل هم حسابی خوش گذشته...
سالگرد ازدواجتونم تبریک میگم مباررررکه


مامان یگانه
29 مهر 92 13:41
همیشه به گردش وتفریح.عکسهاتون مثل همیشه محشربود


✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿
29 مهر 92 14:12
سلام خانوم کوچولوی خوشگل
سفر خوش گذشت انشالا
به نظر که خیلی خوش گذشته
خوب خدا رو شکر
خیلی نازی ماشالا عکساتم خیلی نازن



مامان پرهام
29 مهر 92 19:39
سلام مامان الیسا خوشحالم که به سلامت برگشتین ایشالله همیشه به گردش و شادی،دلم براتون خیلی تنگ شده بود،خوب کردین اومدین جنوب چون اینجا هوا خیلی خوب شده ولی کاشکی به شهر ما هم یه سر میزدی،میومدین بوشهر.


مامان آرسام
29 مهر 92 20:10
ایشالا همیشه به گردش و خوشی.عکساتون هم قشنگ شدن
سالگرد ازدواجتون مبارک


عمه راضی
30 مهر 92 0:30



مامی مهتا
30 مهر 92 10:47
به به همیشه به گردش خانومی ... خوشحالم که بهتون خوش گذشته ... چه عکسهای قشنگی ... مثل همیشه زیبا و بی نظیر .. ببوس عروسک خانوم رو




مامان الی
30 مهر 92 11:41
سلام مامان الهام و الیسای ناز

دلم براتون خیلی تنگ شده بود

عکساتون عالین

سالگرد ازدواجتون هم مبارک عزیزم




نرگس مامان باران
30 مهر 92 17:14
سلام عزیزم
ایشالا همیشه به گردش و شادی
عکساتون مثله همیشه خیلی قشنگه
خدا رو شکر که دختر خوبی یوده و اذیت نکرده
سالگرد ازدواجتون هم مبارک


مامان محمدمهدی
30 مهر 92 17:33
سلام چه دخترنازی


مامانه کیاناوهانا
30 مهر 92 23:51
سلام الهام جان امیدوارم همیشه خوش باشید وسلامت وروزهای خوبی رو با الیسای گل داشته باشید من قبل از اینکه وب داشته باشم بهتون سر می زدم و از خوندن اون لذت می بردم حالا که خودم وب دارم خوشحال می شم دوست خوبی مثل شما داشته باشم واگر تمایل داشته باشین تبادل لینک کنیم


لیلا مامان پرنیا
1 آبان 92 11:43
نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد

همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد

عيد غدير خم مبارک باد



عمه راضی
1 آبان 92 14:35
خصوصی داری
مامان ساجده
4 آبان 92 23:36
خدا رو شكر كه بهتون خوش گذشته و اليسا جونم باهاتون خوب همكاري كرده
سالگرد ازدواجتونم مبارك
عكسهاتونم مثل هميشه فوق العاده بود
قربون دخمل خوشتيپم ماشاالله عكساش يكي از يكي قشنگتر با اون لباساي نازش
به مامان با سليقه كه انقدر دخمل نازمونو قشنگ ميگردونه
براي اليسا جونو مامان مهربونش



الی مامی آراد
5 آبان 92 10:44
عکسهاتون مثل همیشه خیلی خوشگل شدند


toki
25 آبان 92 13:02
سلام مامان الیسا وروجکت خیلی نااااززززززه
مامانی و بابایی الیسا جون
پاسخ
سلام عزیزم مرسییییییییییییییییییی قربونت برم