کارهای روزانه وروجک من....
الیسا جون من دختر نازنیننم من عاشق همه کارای تو هستم و هر کدومش واسم یه لذتی داره و دیگه کارای تو عادت روزانم شده وروجک ... خیلی شیرین زبون شدی و کلی کارای جدید یاد گرفتی ...دختر یکی یه دونم نمیدونم چجوری بگم چقد دوست دارم و هر لبخند تو به من زندگی میده ... تو همه چی منی .... با اینکه خیلی کوچیکی اما خیلی خوب همه چیو میفهمی و همدمم شدی مامانی فدای دخترشم میشه......
این قسمت کابینت مخصوص تو هستش و کار همیشگیت شده در آوردن همه اونا و به هم ریختنشون...
اینجا داری فنجونارو در میاری ..
چی بهت بگم آخه اونجا هم جای ....
تا گفتم بیا بیرون خطر داره ناراحت شدی از دستم و گفتی منو دبا میکنی چلا مامان جونم... و زدی زیر گریه..فدای اشکات بشم
بردمت تا صورتتو بشورم که تا گلو دیدی گفتی میکام نازش کنم ... البته با مدل الیسایی
تا چشمت به رژ افتاد خوشحال شدی..
تا بهت میگم مگه رژ واسه بچه هاست؟؟؟ میگی نه فگت باسه ماماناست ..
طبق معمول یه چرخی رو صندلی زدیو خودت اومدی پایین
شیر خوردنت قبل از خواب
جدیدا عروسکاتو میگیریو میری زیر فرش تا بهت میگم کجا رفتی زودی خودتو میزنی بخواب
یه موقع هایی هم اونقد این سی دی شنل قرمزیو میبینی همونجا میخوابی
آماده واسه رفتن به خونه مامان ملی و دایی عادل
نرسیده شروع شد
گیر دادی به دایی عادل تا با پتو ها واست خونه بسازه و دایی عادلم که هیچ وقت بهت نه نمیگه ..
وای نگاش کن مثل یه موش داره میاد بیرون...
فدات بشم که وسط نقاشی کردنت خوابت برد ..
گاهی هم اینجوری میخوابی گلم
شیر خوردنتم واسه خودش دنیایی داره فسقل
قربون اون لبات بشم
رفتی کفشک منو پات کردیو النگوهامو دستت کردی و رفتی بالا واسه خودت قر میدی
تازگیها ترجیح میدی رو دسته مبل بشینی تا رو مبل ...
بمیرم که واسه رفتن به خونه مامان ملی گریه میکنی و هر چی هم میگم میخوام ببرمت همچنان گریه میکنیو میگی دلم تنگ شد چی کال کنم ...
میخوای از تختت بیای پایینو کمک میخوای ..
آماده واسه قدم زدن خانوادگی ...
دختر عزیزم بهت گفتم میتونی منو بکشی ؟؟ زودی شروع کردی به کشیدن منم گفتم مامانی من ابروهام اینهمه پهنه؟؟ نگام کردیو با جدیت تمام گفتی بله مامان بلو اودتو نگاه کن ایلی ابلو دالی... خلاصه این مامان بیچارتو اینجوری کشیدی