مهد کودک + راه رفتن + تو اتاقت خوابیدن .....
سلام به همه دوستهای گل و مهربونم که در نبودمون جویای حالمون بودن ،خیلی خیلی دلمون براتون تنگ شده بود و خیلیییییییییییییی دوستون داریم سلاااااااااااااااااااااام به دختر نازم به عشقم به امیدم الیسا جونم کلی حرف دارم برای گفتن واااااااااااااااااااای که دلم پر شد از نگفته ها ..... اول از همه این وابستگی بین من و تو دیگه کلافم کرده بود و مثل یه زندانی شده بودم و فقط کارم شده بود جواب دادن به خواسته های تو و حتی این اواخر دیگه رسما سر کارمم میومدی و تو هر مهمونی و عروسی تولدی بهم میچسبیدی و میگفتی پیشم باش خلاصه دیگه خسته شدم و کلافه وبه فکر راه چاره ای برای اینهمه وابستگی و خلاصه تصمیممو گرفتم و...
نویسنده :
مامانی و بابایی الیسا جون
0:09